ماجرای بهلول و خلیفه حکایتی خواندنی و آموزنده از اشکال بهلول به تکبر پادشاه وقت است که در کتاب هزار و یک حکایت اخلاقی تألیف محمد حسین محمدی به چاپ رسیده است.
بایگانی برچسب: کتاب هزار و یک حکایت اخلاقی
پندهای شنیدنی ابلیس شامل سه پند ابلیس به حضرت موسی (ع) است که در کتاب هزار و یک حکایت اخلاقی، نوشته محمد حسین محمدی چاپ شده است.
هارون الرشید پرسید: این باغ مال کیست؟ مرد مجوسی گفت: این باغ دیروز ملک پدرم بود، امروز متعلق به من است و نمی دانم فردا از آن چه کسی خواهد بود!
گفت: حالا هرکس از شما که خود را آماده مرگ کرده است، برخیزد! باز کسی برنخاست. گفت: شگفتا از شما که به ماندن اطمینان ندارید، اما برای رفتن نیز آماده نیستید!
اردشیر کاخ عجیبی بنا کرد، پس از اتمام آن، از حکیمی پرسید: آیا در این بنا عیبی می یابی؟ حکیم گفت: «مانند آن ندیده ام، لکن در آن یک عیب هست.»
طبیب از مشاهده ی این عمل همسرش عصبانی شد، با ناراحتی از اتاق بیرون آمد و در اولین فرصت او را طلاق گفت و زندگی گرم خانوادگی را بر هم زد.
دختر گفت: یا امام! مرا از دست زنگیان بستان تا من تو را دعایی آموزم که شمشیر بر تو کار نکند. برقعی او را نزد خود خواند و گفت: آن را به من بیاموز!
جوان آن به خاطر امانتداری و حلال خوری اش، ده هزار سكه طلا را برداشت و به خانه خود رفت و به خاطر صفت امانتداري، يكي از ثروتمندان روزگار شد.
سگ باحیا گفت: گاهی چند روز می گذرد که چیزی به من هم نمی دهد، با این وصف درِ خانه این مرد را رها نکرده ام. اما تو یک شب که نانت قطع شد تاب نیاوردی و به دیگری روی آوردی!
در حکایت همچو سرو می خوانیم: هر درختي را ثمره اي معين است كه به وقتي معلوم به وجود آن تازه آيد و گاهي به عدم آن پژمرده شود و سرو را هيچ ازين نيست و همه وقتي خوش است و اين است صفت آزادگان.
در حکایت کاتب با ادب می خوانیم: منشی امیر بغداد، دچار سقوط شد و ممکن بود تا پایان عمر هم چنان سیه روز و بدبخت بماند، ولی او دارای محاسن اخلاق بود.
در قم در واقعه ای هولناک دیدم که دو لبم را با نخ و سوزن می دوزند و در آن حال بر دلم گذشت که این جزای آن کسی است که دهانش را مراقب نیست و هرچه می خواهد می گوید.
خدای تعالی در کتاب آسمانی تورات می فرماید: ای فرزند آدم! هرگاه دیدی که سنگدل شده ای و بدنت بیمار است و… بدان که سخن نامربوط و نابجا بر زبان آورده ای یا در کار آفرینش فضولی کرده ای.
حکایت خنده دزد و نجات دیباباف بد زبان حکایتی خواندنی و آموزنده از حکایات هندیان است که در کتاب هزار و یک حکایت اخلاقی نوشته محمد حسین محمدی آمده است.
در کتاب هزار و یک حکایت اخلاقی، داستان جذابی درباره دوستی امام صادق با شخصی ذکر شده است که امام به خاطر یک تهمت ناروا، این دوستی را پایان می دهند.