مجله اینترنتی پارسی گو: آش حجاب شبنم نعمت زاده به قدری شور شده که صدای همه را درآورده است. هم روزنامه اصلاح طلب آفتاب یزد مقاله اعتراضی می نویسد و هم قاضی معترض است! قاضی به خانم شبنم نعمت زاده می گوید به نحوی حجابتان را رعایت کنید که دادگاه صدایتان را بشنود! آفتاب یزد هم می نویسد اگر مفاسد نعمت زاده سوء استفاده از روابط نیست پس چیست؟ اگر پدر نعمت زاده وزیر نبود، آیا او اینهمه شرکت و قدرت می داشت؟ بخوانید:
اعتراض روزنامه آفتاب یزد به حجاب شبنم نعمت زاده
به گزارش پارسی گو به نقل از آفتاب یزد، مهرداد خدیر نوشت: میخواهم درباره یک تصویر بنویسم. تصویر مربوط است به آخرین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات شبنم نعمتزاده و احمد رضا لشکریپور و شرکت «توسعه دارویی رسا». در این یادداشت نه میخواهم درباره اتهامات بنویسم نه پیشبینی حکم. نه دفاعیات متهم و نه بحث پُرحساسیت دارو. انگیزه یادداشت تنها تصویر خانمی است که در پوشش چادر مشکی در دادگاه حاضر شده است.
خانمی که اینگونه پوشیده است یا باید زنی خانهدار باشد یا مدرس مذهبی یا نماینده مجلس شورای اسلامی و مواردی دیگر از این دست. چادر، اقتضائاتی دارد. نمیدانیم با همین پوشش تجارت دارو میکرده یا در دادگاه آن را انتخاب کرده تا چهرهاش هم کمتر دیده شود و نمیدانیم قانون در این زمینه چه الزامی دارد. غرض، بیان نکتهای دیگر است. این است که انگار آدمها در جای خود نیستند. کافی است تصور کنیم پدر خانم نعمت زاده نبودند.
آیا این امکانات را میداشتند؟ هدف از انقلاب اسلامی صِرف تغییر افراد نبود. قرار بود مناسبات هم تغییر کند. قریب به چهل سال پیش و در آغاز دهه ۶۰ وقتی جایی صحبت از وزیران جدید شد میهمانی که نمیشناختمش شروع کرد به بیان سجایا و امتیازات وزیر جوانی به نام محمد رضا نعمت زاده. آن قدر که نام او در نوجوانی در ذهنم ثبت شد و بعدها وقتی فیلم «خانه دوست کجاست» را میدیدم هر بار کودک، نام «محمد رضا نعمت زاده» را بر زبان میآورد و میپرسید «خانه او کجاست» آن محمد رضا نعمت زاده وزیر هم در یادم تازه میشد!
بیآن که هیچ ربطی با هم داشته باشند و فقط تشابه در نام و نام خانوادگی بود. گمان نمیکنم این خانم اساسا آن موقع به دنیا آمده بود اما پدرش آن قدر در دولتهای مختلف، وزارتخانههای مختلف را تجربه کرد که به فرد پُر نفوذی بدل شد. از عکس دور نشویم. تجارت دارو در وضعیت تحریم چه نسبتی با این تصویر دارد؟ تازه کاش از اتهام احتکار دارو تبرئه شود که آن، داستانی دیگر است.
چادر و پوششی این گونه، علامت تعلق به یک خانواده مذهبی است. اما در خانوادههای مذهبی حتی بازاریان متمول، ندیدهام که دخترشان را وارد تجارت و سوداگریهایی از این دست کنند. به تصاویر متهمان فساد اقتصادی که نگاه میکنیم میبینیم یک جای کار میلنگد. متهمان فلان بانک که میلیاردها پول جا به جا میکردهاند ته ریش دارند و دگمههای بسته و تسبیح در دست و این خانم با چادری چنین در دادگاه حاضر میشود. قرار بود تنها در ظواهر توقف شود یا منظور دیگری در کار بود؟
هر قدر که فعالیت آقای نعمتزاده در حوزههای مختلف قابل توضیح یا توجیه است، هر قدر آدم فکر میکند، نمیتواند متوجه شود دختر او چرا باید وارد تجارت دارو شده باشد؟ فرزندان مقامات بهتر است به کارهای فرهنگی یا عام المنفعه اشتغال داشته باشند. این خانم اگر واقعا به اموری از این دست از جنبه عمومی علاقه داشت میتوانست مثلا با بنیاد بیماریهای خاص همکاری کند. ورود به عرصههایی این گونه اما چارهای باقی نمیگذارد تا این شائبه پیشاید که از امکانات و ارتباطات پدر استفاده یا سوءاستفاده شده باشد. انگیزه این یادداشت اما تصویری است که نشان میدهد یک جای کار یا چند جا میلنگد.»
قاضی: جوری حجاب خود را رعایت کنید که بتوانیم صدایتان را بشنویم!
قاضی مسعودی مقام از شبنم نعمت زاده متهم ردیف اول درخواست کرد تا در جایگاه مخصوص بایستد و به او گفت: به گونهای حجاب خود را رعایت کنید هم شما بتوانید صحبت کنید هم ما بتوانیم صدای شما را بشنویم و متوجه صحبتهایتان شویم.
متهم نعمت زاده اظهار کرد: من سعی کردم تا همه چیز را بنویسم و برای شما ارسال کنم مجموعه شرکتهایی که با ما همکاری داشتند در جریان هستند که کار ما از ابتدا با فروش ایجاد شد و پس از گذشت مدت یکسال مانند دیگر شرکتهای دارویی وارد عمل شدیم، اما متاسفانه به مشکل برخوردیم.
او با بیان اینکه کار من با سوء نیت همراه نبوده است، اظهار کرد: با کمک خدا سعی میکنیم تا تمام کارهای گذشته را جبران کنیم؛ البته بنده پس از مشکلات سال ۹۶ وارد کار شدم و سعی کردم تا از همان زمان تمام مشکلات را حل کنم، اما به دلیل بالا بودن میزان بدهی تامین با مشکل برخورد.
متهم نعمتزاده گفت: سعی کردیم ابتدا با پرداخت حقوق معوقه کارمندان خود کار را آغاز کنیم و پس از آن به سراغ بدهیهایی با میزان کمتر از یک میلیارد تومان رفتیم و تاکنون ۱۰ میلیارد بدهی پرداخت شده است.
او با اشاره به اموال توقیف شده خود بیان کرد: اموال توقیف شده اند و نمیتوان آنها را فروخت و جبران بدهی کرد؛ جزئیات صحبتهای خود را برای شما ارسال خواهم کرد و امیدوارم مجدداً فعالیت آغاز شود و با همکاری همکاران خود بتوانم بدهیهای خود را پرداخت کنیم.
متهم نعمتزاده ادامه داد: صحبتها و قضایایی که اینجا مطرح شده اند خلاف واقع هستند و گزارشها درباره انبار البرز به سازمان غذا و دارو ارائه شده است ؛من چارهای نداشتم و باید داروهای خود را در یک انباری قرار میدادم و به همین دلیل اموال البرز خریداری شد و داروها به آنجا منتقل شدند، اما به دلیل پلمپ انبار تاریخ داروها گذشت و مجبور به امحای آنها شدیم.
او اظهار کرد: انشاءالله پس از پرداخت بدهیها بتوانیم از اموال توقیف شده استفاده کنیم؛ آبروی خانوادگی و شخصی خود را باز میگردانم و باز هم تاکید میکنم که در جریان کار من هیچ سوء نیتی وجود نداشته است.
متهم ادامه داد: امیدوارم اطلاعات بر اساس مدارک مستند باشد و بتوانم صدمات وارده را جبران کنم؛ رمز موفقیت ما با بانک شرکت دارویی بیمه سازمان غذا و دارو و اداره دارایی همکاریهای اصولی بوده است.
منبع: مجله اینترنتی پارسی گو
درج مطالب مجله اینترنتی پارسی گو با ذکر منبع (www.parsigoo.com) بلامانع است.