وحید مرادی شرور مشهور تهرانی که با فیلم درگیری های خود در اینستاگرام معروف شده بود و خیلی او را از روی خالکوبی های بدنش می شناختند، هنگام فرار (بعد از قتل دوستش حسین) در نزدیکی مرز ترکیه دستگیر شد. وحید مرادی در مصاحبه ای از ۱۴ بار دستگیری خود می گوید و این که دفعه پانزدهم، به جرم قتل حسین دوستش دستگیر شده است.
وحید مرادی کیست؟
قدرتنماییهایش در اینستاگرام، خالکوبیهای عجیب روی بدنش، ١٤ بار حبس و چندینسال درگیریهای خونین، سرانجام او را به یک قاتل تبدیل کرد؛ شروری که از ١٧ سال پیش تا الان سلاح به دست با قلدری در محلههای مختلف تهران و کرج قدرتنمایی میکرد و به خاطر فیلم قلدریهایش به شاخ اینستا تبدیل شده بود.
«شهروند» در ادامه نوشت: همه او را به اسم عقاب ایران میشناختند؛ کشتیگیری که همیشه به خاطر ناموس و دوستانش دعوا میکرد. کسی جرأت نداشت به خانواده و نزدیکانش نگاه چپ بیندازد اما در آخر هم قاتل صمیمیترین و عزیزترین دوستش شد. در یک میهمانی مجلل که دوستش برای آزادی او در پنتهاوس یک برج در ولنجک تهران به پا کرده بود، درگیری خونینی راه انداخت. در حال گرفتن لایو اینستاگرام بودند که درگیری ایجاد شد. «وحید» دوستش را کشت و دو نفر دیگر را هم مجروح کرد. حالا دستبند به دست در پلیس آگاهی شاپور ایستاده و به سوالات خبرنگاران پاسخ میدهد.
صورتش پر از جای قمه و چاقو است. خالکوبیهای عجیبی روی بدنش هک کرده؛ خالکوبیهایی مثل «بکش تا زنده بمانی»، «مردهشور منو تمیز و آرام بشور». لحن صحبتش نشان از کلافگی و عصبانیت دارد. میگوید به خاطر کشتن دوست صمیمیاش ناراحت است.
مصاحبه با وحید مرادی
وحید مرادی که از شرورهای معروف پایتخت است، ماجرای زندگی پرحاشیهاش را روایت میکند:
چند سال داری؟
٣٤ سال.
ازدواج کردی؟
٥ سالی میشود که ازدواج کردهام. یک پسر ٤ ساله دارم.
چندبار تا حالا زندانی شدی؟
١٤ بار دستگیر شدم. این بار پانزدهم است که به جرم قتل دوستم به زندان میروم.
هربار به چه جرمی دستگیر میشدی؟
من هیچ خلافی در زندگیام نکردهام به جز دعوا و درگیری؛ همیشه هم به خاطر درگیری و دعوا و حمل سلاح درگیر شدهام. نه سارقم، نه کلاهبردار و نه زورگیر؛ روی مسأله ناموس هم خیلی حساسم. برای همین اصلا مزاحم نوامیس نمیشدم.
گویا در اینستاگرام هم معروفی؟
قبلا در پیجهایی که داشتم، فیلمهایم را منتشر میکردم. البته بیشتر دوستانم این فیلمها را در پیجم میگذاشتند اما چند وقت پیش پلیس امنیت مرا بازداشت کرد. به خاطر همین فیلمها تعهد دادم و آزاد شدم. بعد از آن دیگر هیچ فیلمی از خودم در اینستاگرام منتشر نکردم.
چرا آنقدر دعوا میکنی؟
بیشتر دعواهای من همیشه سر مرام و معرفت بوده است. کسی به دوستان یا ناموسم چپ نگاه میکرد، با او درگیر میشدم. من روی این مسائل خیلی حساس هستم. همیشه هم به خاطر این موضوع دعوا میکردم و بعد از درگیری دستگیر میشدم. من اصلا آدم خشنی نیستم، اتفاقا خیلی معرفت دارم. همیشه هم به خاطر این معرفتم گیر افتادم.
نمیترسیدی در این درگیریها کشته شوی یا کسی را به قتل برسانی؟
دیگر وقتی آدم درگیر میشود، به این چیزها فکر نمیکند.
تا بهحال قتل نکردی؟
یکبار با مردی میانسال درگیر شدم. به من فحش داده بود و من هم عصبانی شدم. در این درگیری او حالش بد شد و بعد از رفتن به بیمارستان جانش را از دست داد. مرا به جرم قتل دستگیر کردند ولی بعد مشخص شد که آن مرد بر اثر سکته قلبی جان باخته است، برای همین من هم از اتهام قتل تبرئه شدم.
اولینبار چه زمانی دعوا کردی و دستگیر شدی؟
سال ٨٠ بود. من ١٨ سال داشتم. به خاطر دوستانم وارد یک درگیریای شدم و یک نفر را مجروح کردم. اولینبار همان زمان بود که دستگیر شدم.
همسرت هم در جریان کارهایی که میکردی، بود؟
بله میدانست. من خیلی معروف بودم. همه به من میگفتند عقاب ایران.
مشکلی با این قضیه نداشت؟
نه. همسرم همیشه میدانست که من مرد با معرفت و ناموسپرستی هستم، میدانست به خاطر این مسائل است که دعوا میکنم، برای همین مشکلی با این مسأله نداشت.
چطور با او آشنا شدی؟
من عاشق همسرم شدم و چندینبار به خواستگاریاش رفتم تا در نهایت با او ازدواج کردم.
از ماجرای این قتل بگو.
دوماهی بود که از زندان آزاده شده بودم. حسین وقتی فهمید آزاد شدهام، با من تماس گرفت و گفت که به خانهاش بروم. وقتی رفتم دو سه نفر دیگر از دوستانمان هم بودند. آنها مشروب میخوردند. من هم مشروب خوردم. بعد از آن حسین شروع کرد به فیلمگرفتن؛ میگفت دارد لایو اینستا میگیرد. از من خواست جلوی دوربین صحبت کنم ولی من گفتم که به خاطر تعهدم نمیخواهم از من فیلم بگیرد. او ناگهان فحش ناموس داد. من هم که روی این مسائل حساس هستم، با هم درگیر شدیم و او و دو نفر دیگر را با چاقو زدم.
بعد چه کار کردی؟
بلافاصله به خانهمان در کرج رفتم. به همسرم ماجرا را گفتم. وسایلم را برداشتم و فرار کردم. در مرز باکو بودم که ماموران مرا دستگیر کردند.
میخواستی به کجا بروی؟
قصد داشتم به صورت قاچاقی به ترکیه بروم. یکنفر میخواست مرا از مرز رد کند که ماموران مرا در دل کوه پیدا و دستگیر کردند.
همسرت وقتی متوجه شد دست به قتل زدهای، چه کار کرد؟
کلی گریه کرد و از من خواست که خودم را معرفی کنم ولی من به حرفهایش اهمیتی ندادم و فرار کردم.
چقدر به قاچاقچی انسان پول دادی تا تو را از مرز رد کند؟
دوستم قرار بود ٢ تا ٣ میلیون تومان به او پول بدهد.
آخرین بار به چه جرمی در زندان بودی؟
آخرینبار به خاطر درگیری در زندان بودم.
با شلیک گلوله دستگیر شده بودی؟
من هر بار که میخواستم دستگیر شوم، چون تسلیم نمیشدم، با شلیک گلوله گیر میافتادم. پاهایم ١٨ تیر خورده است. درست نمیتوانم راه بروم. گاهیوقتها با عصا راه میروم.
خانواده مقتول را میشناسی؟
بله. من چندین سال با مقتول رفتوآمد داشتم و خانوادهاش را میشناختم. برادرهایش نور چشمانم هستند. برای خانوادهاش احترام زیادی قائلم. حسین بهترین دوستم بود. خیلی ناراحتم که او را کشتهام. من اصلا قاتل نبودم، حتی دشمنانم را هم با قدرتنمایی میترساندم، ولی دست به قتل نمیزدم. چه برسد به اینکه دوستم را بکشم.
فکر میکنی بتوانی از آنها رضایت بگیری؟
امیدوارم رضایت بدهند. من یک پسر کوچک دارم، نمیخواهم بدون پدر بزرگ شود.
مقتول آن میهمانی را بهخاطر آزادی تو به پا کرده بود؟
دقیقا نمیدانم. وقتی با من تماس گرفت، نگفت که میهمانی گرفته است. فقط گفت به خانهاش بروم. من اگر میدانستم که در آنجا مشروب میخورند، اصلا نمیرفتم.
مگر خودت مشروب نمیخوردی؟
یک سالی میشد که مشروب خوردن را ترک کرده بودم.
اعتیاد نداشتی؟
هیچوقت اعتیاد نداشتم. فقط مشروب میخوردم که آن را هم ترک کرده بودم، ولی در میهمانی خانه مقتول دوباره مشروب خوردم. ما آن شب هر دو مست بودیم.
اگر پسرت راه تو را پیش بگیرد چه کار میکنی؟
اصلا دوست ندارم مثل من بشود. من آرزو دارم پسرم دکتر شود و آینده روشنی داشته باشد. دلم نمیخواهد مثل من پر از حاشیه و دردسر باشد.
خواهر و برادر هم داری؟
فقط یک خواهر داشتم که چند سال پیش بر اثر یک بیماری جان خود را از دست داد.
منبع درآمدت چه بود؟
من کشتیگیر هستم. چندین فن خوب کشتی بلدم که در باشگاه آنها را آموزش میدادم. داروهای بدنسازی هم میفروختم. منبع درآمدم فقط همینها بود.
در کشتی مقامی هم داشتی؟
یکبار مدال جوانان دریافت کرده بودم.
جزئیتات آخرین جنایت وحید مرادی چیست؟
به گزارش گروه جنایی رکنا، ساعت ۱۹:۵۴ چهارشنبه گذشته (۲۶ اردیبهشت جاری) مأموران کلانتری ۱۶۳ ولنجک در تماس با بازپرس کشیک قتل Murder پایتخت اعلام کردند در یک نزاع مرگبار در خیابان ۲۱ ولنجک، بنبست اول یکی از اوباش معروف تهران (وحید.م) یکی از دوستان بیست و هشتسالهاش (حسین) را با ضربات متعدد چاقو به قتل رسانده و دو خواهرزاده مقتول را نیز زخمی کرده است.
دقایقی بعد از اعلام این خبر قاضی Judge مرادی؛ بازپرس کشیک قتل پایتخت و تیم جنایی در صحنه جرم Crime حاضر شده و مشغول تحقیقات درباره این پرونده شدند.
بررسی اولیه حاکی از آن بود قاتل The Murderer در پنتهاوس یک برج (طبقه دهم)،میهمان یکی از دوستانش به نام حسین بوده و در این میهمانی دو خواهرزاده حسین نیز حضور داشته و مشروبات الکلی مصرف شده بود.
در حین میهمانی وحید و حسین در لایو اینستاگرام Instagram شروع به فحاشی نسبت به یکدیگر کرده که وحید با ضربات متعدد چاقو حسین و دو خواهرزاده حسین حملهور شده و سپس گریخته بود.
مجروحان به بیمارستان طالقانی انتقال یافتند اما حسین به علت شدت جراحات وارده جان باخت.
تحقیقات تکمیلی نشان داد وحید مدتی قبل نیز در اینستاگرام اقدام به قدرتنمایی کرده و تحت تعقیب پلیس Police امنیت بوده و در عملیات پلیس با شلیک گلوله به ناحیه پا دستگیر شده بود همچنین وی بعد از آزادی Freedom از زندان Prison در کرج سکونت داشته است.
همزمان با انتقال جسد مقتول به پزشکی قانونی، تحقیقات برای بازداشت وحید آغاز شد تا اینکه کارآگاهان پلیس اداره آگاهی تهران موفق شدند قاتل را حین فرار Escape از کشور و در ۵۰۰ متری مرز ترکیه بازداشت کنند.
وحید در همان ابتدا به قتل حسین اعتراف کرد و گفت که درگیری به خاطر فحاشی حسین و مست بودن دو طرف به وقوع پیوسته است.
همزمان با ادامه تحقیقات، وکیل ولیدم مقتول با حضور در دادسرای امور جنایی تهران اعلام کرد که ولیدم (مادر مقتول) خواهان قصاص متهم این پرونده است.تحقیقات در این پرونده ادامه دارد.
فیلمی از آخرین جنایت وحید مرادی
وحید مرادی شامگاه چهارشنبه ۲۷ اردیبهشت ماه امسال به خانه یکی ازدوستانش در خیابان ولنجک رفت اما پس از دقایقی بین او و دوستش حسین درگیری خونینی رخ داد که در این درگیری حسین و ۲ دوست دیگرش هدف ضربات چاقو قرار گرفتند.
گردآوری و تنظیم: گروه حوادث پارسی گو
منابع: آفتاب. روزنامه شهروند. رکنا. انتخاب