مجله اینترنتی پارسی گو: شاید پس از انتخاب حسن روحانی در سال ۹۲ به ریاست جمهوری کمتر کسی تصور می کرد تندروترین اصلاح طلبان هم روزی از مقاومت دم بزنند. افرادی چون بهزاد نبوی که روزی برای براندازی جمهوری اسلامی تلاش می کردند، امروز دم از مقاومت می زنند و این از عجایب روزگار است. آنها که روزی از انتخاب روحانی احساس نگرانی می کردند، امروز هم راضی اند و هم کم و بیش پی به حکمت اتفاقاتی که در عصر حاضر رقم می خورد برده اند.
به نظر می رسد حکمت آیۀ قرآن مجید که می فرماید: «عَسي أَنْ تَکْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَکُمْ وَ عَسي أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ» (بقره، ۲۱۶) امروز برای انقلابیون جهان اسلام بیش از پیش نمود یافته است.
بهزاد نبوی کیست؟
نبوی (زاده ۱۳۲۱ تهران) از پدری سبزواری و مادری تبریزی، از اعضای ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و از فعالان سیاسی قبل و بعد از انقلاب به شمار میرود. از وی در عرصه سیاست ایران به «چریک پیر» یاد میشود.
او در کارنامهٔ فعالیتهای اجرایی خود معاون نخست وزیر در امور اجرایی در دولت محمدعلی رجایی، محمدرضا مهدوی کنی و میرحسین موسوی، وزیر صنایع سنگین در دولت میرحسین موسوی، نماینده و نایب رئیس مجلس در دورهٔ ششم مجلس شورای اسلامی و ریاست ستاد بسیج اقتصادی در دوران جنگ ایران و عراق را داشتهاست. وی دارای مدرک لیسانس الکترونیک از دانشگاه پلیتکنیک میباشد.
دستگیریهای بهزاد نبوی قبل از انقلاب
بهزاد نبوی در سال ۱۳۴۷ به همراه سه نفر دیگر از جمله مصطفی شعاعیان، جبهه دموکراتیک خلق را تأسیس کرد که تشکلی مخفی و مسلح بود. وی از خرداد ۱۳۵۱ به دلیل تحت تعقیب بودن به طور مخفیانه زندگی میکرد. اسم مستعار او در این دوران حمید جهانبین بود. سرانجام وی در مرداد ۱۳۵۱ بازداشت گردید. او نحوه بازداشت خود را اینگونه شرح میدهد: «یک روز ساعت چهار صبح، قبل از آن که برای نماز بیدار شوم، ناگهان با سرو صدایی از خواب پریدم. یواشکی از پنجره به داخل حیاط نگاه کردم؛ دیدم ساواکیها دور تا دور حیاط خانه، با مسلسل و یوزی ایستادهاند. به پشت ساختمان رفتم، متأسفانه خانه را طوری ساخته بودند که اطرافش باز بود و به ساختمانهای دیگر راه نداشت. دیدم پشت ساختمان را هم محاصره کردهاند. آن موقع به همراه خودم اسلحه نداشتم، تنها یک سیانور داشتم، آن را در دهانم گذاشتم و پس از چند لحظه دستگیر شدم. خوشبختانه یا متأسفانه سیانور کار نکرد.»
او به مدت بیست ماه در زندان انفرادی بود که یک سال آن را در زندان اوین و بقیه را در زندان قزل قلعه گذراند. در پائیز ۱۳۵۲ به حبس ابد محکوم گردید که در دادگاه تجدید نظر به ۱۰ سال کاهش پیدا کرد. وی پیش از این نیز در دوران دانشجویی خود نیز دو مرتبه دستگیر شده بود اما این بازداشتها به مرحله دادگاه نرسیدند.
بهزاد نبوی دربارهٔ دوران زندان انفرادیش میگوید: «زندان اوین شرایط سختتری داشت. در اوین نه ملاقاتی داشتیم و نه اجازه هواخوری منظم میدادند. گاهی اوقات تا دو ماه به هواخوری نمیرفتیم. روزی ده ساعت در سلول پیادهروی میکردم تا مقاومت کف پا برای شلاق بالا رود.» آشنایی و دوستی نزدیک وی با محمدعلی رجایی در زندان اوین در سال ۱۳۵۴ آغاز گردید.
مسئولیتهای بهزاد نبوی بعد از انقلاب
بهزاد نبوی از بهمن ۱۳۵۷ تا مرداد ۱۳۵۸ عضو کمیته مرکزی انقلاب اسلامی بود. پس از آن تا آبان ۱۳۵۸ به صورت تمام وقت در سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به فعالیت میپرداخت. در آبان ۱۳۵۸ با حکم شورای انقلاب اسلامی به عضویت شورای سرپرستی صدا و سیما درآمد. در شهریور ۱۳۵۹ و با انتخاب محمدعلی رجایی به عنوان نخست وزیر، به سمت وزیر مشاور در امور اجرایی منصوب شد. همچنین وی در دولت محمد علی رجایی مسئولیت سخنگوی دولت و رئیس ستاد بسیج اقتصادی را نیز بر عهده داشت. از دیگر فعالیتهای مهم او در این دوره مدیریت مذاکرات مربوط به آزادسازی گروگانهای آمریکایی بود که به بیانیه الجزایر منتهی گردید. بهزاد نبوی در دو دولت میر حسین موسوی وزیر صنایع سنگین بود. وی در اواخر دورهٔ جنگ با معرفی دولت و حکم هاشمی رفسنجانی به عنوان مسئول پشتیبانی ستاد فرماندهی کل قوا منصوب شد. پس از وزارت صنایع سنگین تا خرداد ۱۳۷۶ مشاور مدیرعامل شرکت مپنا و عضو هیئت مدیره شرکت پتروپارس بود. از سال ۱۳۷۹ به مدت چهار سال نماینده و نایب رئیس مجلس ششم بود که در اعتراض به «نظارت استصوابی» به همراه ۱۳۸ نماینده دیگر استعفا کرد. بهزاد نبوی به همراه علی اکبر محتشمی از جمله پیشروان حرکت اصلاح طلبی در ایران بودند که در انتخابات مجلس سال ۱۹۹۲ توسط شورای نگهبان از شرکت در انتخابات منع شدند.
بازداشت و زندان بهزاد نبوی پس از فتنه ۸۸
بهزاد نبوی پس از فتنه سال ۱۳۸۸ بازداشت شد. وی متهم به فعالیت تبلیغی در زندان بود و پس از تحمل ۵ سال زندان که دوران محکومیتش بود آزاد شد. جالب اینکه بهزاد نبوی در دادگاه ترجیح داد سکوت کند و مانند دیگرانی چون ابطحی که اعترافات عجیبی را به زبان آوردند، خیانت های همپیمانان خود را افشا نکند.