مجله اینترنتی پارسی گو: ماجرای سفر رامبد جوان و همسرش به کانادا، حواشی فراوانی داشت. از کشف حجاب نگار جواهریان گرفته تا تولد فرزند این دو در کانادا. احمد طحانی در این یادداشت به بررسی مواضع اخیر پرویز پرستویی درباره صدا و سیما در رابطه با سفر رامبد جوان و همسرش به کانادا پرداخته است.
چرا پرویز پرستویی به صدا و سیما معترض است؟
همه چیز خیلی ساده شروع شد. رامبد جوان و همسرش نگار جواهریان برای اکران بین المللی فیلم قانون مورفی به کانادا می روند. اکران فیلم ظاهرا در شهر تورنتوی کانادا اتفاق می افتد. اما کاربران فضای مجازی با توجه به زمان سفر و نیز حامله بودن نگار جواهریان، این احتمال را می دهند که وی قرار است فرزندش را در کانادا به دنیا بیاورد. به این ترتیب ماجرای سفر جوان و همسرش به کانادا جنجالی می شود و طبعا موضع گیری ها هم آغاز می شود. یکی از موضع گیری های جنجالی مربوط به پرویز پرستویی است که به همه چیز و همه کس می تازد، اما هیچ اشاره ای به تصمیم عجیب رامبد جوان نمی کند. از سوی دیگر سایت اعتماد آنلاین نیز با محاسبه خرج سفر رامبد و همسرش به کانادا، مخارج این سفر و به دنیا آمدن فرزند این دو هنرمند را چیزی بین ۴۸۰ الی ۵۱۰ میلیون تومان تخمین می زند.
پرویز پرستویی درباره سفر رامبد جوان و همسرش چه گفت؟
پرویز پرستویی به خاطر نقش های مهمی که در سینمای ایران بازی کرده است، هم محبوب است و هم مشهور. او هم تعهدش را به کشور ثابت کرده است و هم خوش اخلاقی و فهم اجتماعی اش را. اما انتقاد اخیر او به ماجرای سفر رامبد جوان و همسرش به نظر کمی عجولانه و از سر عصبانیت می رسد. وی خطاب به صدا و سیما می نویسد: «آقای صداوسیما، شما رامبد جوان رو بارها به خاطر برنامه خندوانه مورد تقدیر قرار دادید. چرا یادتون رفته. حالا یه آدمی دلش خواسته بره بچه اش و در خارج از کشور به دنیا بیاره. چون گفته ایران، ایران، حالا جنایت کرده.» وی در بخش دیگری از صحبتش خطاب به صدا و سیما می نویسد: «نمک خوردید حداقل نمکدان رو نشکنید!» در این مطلب قصد داریم به بررسی انتقاد پرویز پرستویی و اصل ماجرا، یعنی به دنیا آمدن فرزند رامبد جوان و همسرش نگار جواهریان در کانادا بپردازیم.
همه حق دارند غیر از صدا و سیما
ماجرا خیلی ساده است: هر کسی می خواهد قواعد و قوانین صدا و سیما را طبق میل خودش ببینید و اگر واقعیت مختصری با میلش متفاوت باشد، فریاد وامصیبتا بر می آورد. با این نگاه، همه صاحب حق اند، به جز صدا و سیما. اما واقعیت این است که صدا و سیما برای خودش قواعدی دارد. باید منافع کشور را در نظر بگیرد و مهمتر از همه، باید «حداقل» به مرزهای احکام اسلامی پایبند باشد. بنابراین طبیعتا وقتی کشف حجاب صورت می گیرد، یا حرکتی انجام می شود که با منافع کشور در تضاد است، باید صدا و سیما موضع بگیرد و از حق و حقوق انقلاب مظلوم اسلامی دفاع کند. و همین در مظلومیت انقلاب اسلامی بس که به رعایت «حداقلها» راضی است و آرمان ها را در نظر نمی گیرد. بنابراین هر کس که علیه نظام موضعی ندارد در تلوزیون ظاهر می شود و هر کس که حداقل های احکام اسلامی را رعایت می کند در رسانه ملی به ایفای نقش می پردازد.
وظیفه و رسالت رسانه ملی چیست؟
رسانه ملی چه وظیفه ای دارد و رسالتش چیست؟ چه قوانینی دارد؟ بر اساس کدام موازین حرکت می کند؟ آیا غیر از این است که صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، باید طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران عمل کند؟ چطور ممکن است کسانی که با «اسلام» مشکل دارند، در صدا و سیما تریبون داشته باشند؟ این سوال را باید از کسانی پرسید که دغدغه شان پخش ربنای شجریان در تلوزیون است. چطور ممکن است وقتی استاد شجریان، به هر دلیل در مصاحبه با «خبرنگار صدای آمریکا، بیژن فرهودی» بیان می کند: «به طور کلی این نظام و این حکومت ذاتا می خواهد همه چیز در اختیارش باشد. این نظام می خواهد همه چیز را به طور صد در صد زیر سلطه خود داشته باشد. اگر یک بخشی از حکومت نخواهد که با آنها باشد همه آن بخش زیر سوال می رود و می گویند که این مورد دارند و جلویش را می گیرند. اگر یک نفر پایش را از گلیم خود درازتر کند- از نظر آن ها – مشکلات زیادی سر راهش قرار می دهند. این ها هرگز با هنر کنار نمی آید، هرگز و هرگز !!! همچنان که در طول ۱۴۰۰ سال با هنر کنار نیامدند. باز هم نخواهند آمد. موسیقی هم مانند خیلی از هنرها نمی تواند در خدمت این ها باشد.» ۱۴۰۰ سال کنار نیامدن با هنر، یعنی اسلام با هنر مشکل دارد. چطور ممکن است کسی که نگاه اینچنینی به دین دارد، و نظام را به این شکل تعبیر و تفسیر می کند، توقع داشته باشد ربنایش در تلوزیون همین انقلاب و همین اسلام پخش بشود؟ شجریان نامه می نویسد که آثارش از تلوزیون پخش نشود. اما ربنا را استثنا می کند و می گوید متعلق به مردم است! طبعا این سوال پیش می آید که اگر صدا و سیما با مردم کاری ندارد و اگر حکومت، ویژگی هایی که استاد نوشته اند را دارد، چرا باید «ربنا» از تلوزیون این حکومت پخش شود؟ و اگر برعکس است، علت این هجمه ها و مصاحبه ها چیست؟ کاش عزیزانی که شهرت می رسند، توجه داشته باشند چطور و چگونه این مسیر را طی کرده اند و به قول پرویز پرستویی، اگر نمک خورده اند نمکدان نشکنند!
اسمش را می گذارند سیاسی کاری!
گروهی دیگر اسم «تبری» را گذاشته اند سیاسی کاری. اگر کسی احکام اسلامی را رعایت نکند، کشف حجاب کند، خلاف عرف جامعه حرکتی انجام دهد، و صدا و سیما در قبال این حرکات موضع بگیرد، و مثلا گزارشی یک دقیقه ای در بخش خبر صدا و سیما پخش شود، سیاسی کاری شده است! اما اگر بازیگران و هنرمندانی که از طریق صدا و سیما به شهرت رسیده اند، به نظام گوشه و کنایه بزنند، رفتارهای خاص سیاسی انجام دهند، و علیه محکمات دین دو پهلو موضع بگیرند حق دارند. اگر موازین صدا و سیما، و رعایت قوانین نظام مقدس جمهوری اسلامی سیاسی کاری است، بله: صدا و سیما سیاسی کار است. و اگر حذف کسانی که موازین شرع مقدس و نظام اسلامی را رعایت نمی کنند، کج سلیقگی است، بله. صدا و سیما در اوج کج سلیقگی قرار دارد.
صدا و سیما رسانه انقلاب اسلامی
صدا و سیما نه تریبون جریان های خاص سیاسی است، و نه حامی تفکرات ضد دینی. صدا و سیما رسانه انقلاب اسلامی است. قوانینش مشخص و روشن است. اگر کسی بر ضد محکمات دین موضع می گیرد، نباید حذف شود؟ اگر کسی بر علیه انقلاب فعالیت می کند، باید تریبون داشته باشد؟ جواب روشن نیست؟ چطور توقع دارید رسانه ملی تریبون ضد انقلاب باشد؟ چطور توقع دارید رسانه انقلاب اسلامی، کسانی را که علیه محکمات دین موضع دارند یا عمل کرده اند در خود جای دهد؟ اگرچه موضوع رامبد جوان و همسرش، که سالها در این رسانه خدمت کرده اند، و به حق شادی و نشاط را به خانه های مردم آورده اند، هیچ کدام از این موارد نیست. اما به صدا و سیما اجازه بدهیم اگر همسر رامبد جوان کشف حجاب کرده، یا او «ایران» را برای به دنیا آوردن فرزندش لایق ندانسته، یک موضع کوچک در اخبار خود داشته باشد. به صدا و سیما اجازه بدهیم اگر همسر کسی که مدام می گوید «مردم ایران ما شما رو خیلی دوست داریم» و مدام به احترام ایران و مردمش رو به دوربین می ایستد، کشف حجاب کند، حداقل موضعی کوچک اتخاذ کند. رامبد جوان هنوز هم می تواند در صدا و سیما کار کند. هنوز هم می تواند در کشور محبوب باشد. اگر خودش بخواهد و حداقل، در ظاهر به قوانین صدا و سیما و احکام اسلام احترام بگذارد.
چه کسی نان و نمک خورده است؟ رامبد یا صدا و سیما؟
آقای پرویز پرستویی، علاوه بر خلط مبحث هایی که در واکنشش انجام داده است، از جمله باز کردن پای گرایش های سیاسی، اصلاح طلب و اصولگرا، اختلاس، سرک کشیدن در زندگی مردم و… به یک نکته عجیب اشاره می کند و می نویسد: «نمک خوردید، حداقل نمکدان رو نشکنید.» خوب است از ایشان سوال شود چه کسی نمک خورده و نمکدان شکسته است؟ رامبد جوان نمک صدا و سیما را خورده و با ارائه نقش های ریز و درشت و اخیرا با اجرای برنامه خندوانه به شهرت و محبوبیت رسیده است یا صدا و سیما نمک رامبد جوان را خورده است؟ بله. رامبد جوان، به گردن مردم ایران، به واسط همه لحظات خوشی که به آنها هدیه داده و البته در قبالش مزد دریافت کرده حق دارد. اما مردم هم حق دارند بپرسند چرا باید فرزند این هنرمند محبوب و مشهور در کانادا به دنیا بیاید؟ و چرا ایران، این ایران دوست داشتنی! لیاقت و توفیقش را پیدا نکرده است که تولد رامبد جوان را در مرزهای خود ببیند! حق دارند بپرسند که اگر به واسطه همین صدا و سیما به شهرت رسیدید، چرا قواعدش را رعایت نمی کنید؟ چرا حداقل در ظاهر به حجاب احترام نمی گذارید و هزار و یکجور سوال ریز و درشت دیگر. البته این ماجرا با تدبیر مدیران سازمان به خوبی به اتمام می رسد، اما واکنش ها و مواضع افراد در اینباره، باعث می شود حداقل در مورد روحیات و طرز فکر دیگر افراد شفافیت حاصل شود.
سایر مقالات احمد طحانی:
میرطاهر بدل رهبر انقلاب کیست؟
نکاتی مهم برای انتخاب رشته دانش آموزان در مقطع نهم!
نگاهی به زندگی و خدمات مرحوم استاد اصغر گلشن تفتی
خلاقیت در فرهنگ نویسی!
۸ نکته مهم در مورد خرید وسایل دست دوم
بررسی مواضع اخیر پرویز پرستویی درباره صدا و سیما!