اگرچه نمی توان همه چیز درباره موفقیت را در یک مقاله خلاصه کرد، اما کوشیده ایم کلیات مورد نیاز و مطالب مهم مرتبط با موفقیت را در این مطلب ارائه دهیم. صرف نظر از سن و موقعیت اجتماعی، همه میخواهیم موفق شویم. با این وجود هرکس تعریف متفاوتی از موفقیت دارد. اگر شغل جدیدی را شروع کرده باشید، شاید موفقیت برای شما در محدودهی همکارانتان تعریف شود؛ اگر شغلتان را از دست داده باشید، موفقیت برای شما در وهلهی اول پیدا کردن شغل مناسب است؛ اگر تحصیل میکنید، ممکن است موفقیت برای شما زمان فارغالتحصیل شدن تعریف شود.
استاندارد و تعریفی کلی و فراگیر از موفقیت وجود ندارد. موفقیت برای هر فرد متفاوت است؛ هر یک از ما موفقیت را در مسیری که هستیم تعریف میکنیم. ثروت، قدرت یا شهرت برخی از مورد تکریمترین انواع موفقیت هستند، البته ممکن است برای شما متفاوت باشد. مهمترین گام برای موفق شدن، تعریف موفقیت از دیدگاه خودتان است. موفقیت اغلب به سراغ افرادی میرود که مشغول انجام کار و فعالیتی هستند و فرصتی برای منتظر ماندن برای آن را ندارند.
قبل از هر چیزی، باید بدانید که هماکنون در بسیاری از مسائل موفق هستید. اگر فرض میکنید قبل از رسیدن به اهدافتان یک بازنده هستید؛ هیچگاه به معنای واقعی موفق نخواهید شد. اگر این حقیقت را نپذیرید که در بسیاری از مسائل موفق هستید، هیچگاه احساس شادی واقعی را تجربه نخواهید کرد. هر چه در زندگی به دست آوردهاید، شناسایی کنید و از آن لذت ببرید.
رضایت از خود و ارتباط آن با موفقیت
از خودتان بپرسید:
بزرگترین دستآورد زندگی من چیست؟
چگونه در رسیدن به اهداف قبلی موفق شدهام؟
چه کاری میتوانم انجام دهم تا موفقیتهای بیشتری کسب کنم؟
در روند دستیابی به اهدافم چه چیزهایی در رابطه با خودم یاد گرفتم؟
موفقیت کمتر به هدف و بیشتر به مسیر ارتباط دارد؛ به عبارت دیگر اگر در مسیر رسیدن به اهدافتان لذت ببرید هیچگاه شکست نخواهید خورد.
موفقیت چیست و چگونه تعریف میشود؟
مهمترین نکته دربارهی موفقیت این است که اگر شخصا آن را برای خودتان تعریف نکنید، فرد دیگری آن را برای شما تعیین و تعریف خواهد کرد. موفقیت برای شما چگونه معنا میشود؟ ثروت؟ شهرت؟ زمان بیشتری در سفر گذراندن؟ جایگاه فعلیتان را در زندگی صادقانه ارزیابی کنید. چه چیزی شما را خوشحال خواهد کرد؟ تمایل دارید زندگیتان چگونه بگذرد؟
داشتن هدف و ارتباط آن با موفقیت
جورج میزاروش، ویرایشگر و مؤسس سایت successharbor میگوید: «زمانی که جوانتر بودم باور داشتم که پول بیشتر برابر است با شادی بیشتر. امروز میدانم که داشتن پول کافی برای پرداخت هزینهها بسیار مهم است؛ اما نکته اینجا است که پول بیشتر باعث خوشحالی بیشتر نمیشود. برای من، موفقیت به معنای خوشحالی است.» شما میدانید چه چیزی خوشحالتان میکند و یک روز عالی برای شما چگونه معنا میشود. از یک زندگی عالی برای خودتان لیستی تهیه کنید.
به سؤالهای زیر در رابطه با موفقیت پاسخ دهید:
چه چیزی واقعا برای من مهم است؟
چه چیزی واقعا برای من اشتیاقآور است؟
دوست دارم دیگران چگونه از من یاد کنند؟
سبک زندگی ایدهآل من چگونه است؟
یک روز بینقص برای من چگونه است؟
افراد موفق چگونه موفقیت را تعریف میکنند؟
مایا آنجلو: «موفقیت شبیه به خود شما است، شبیه به کاری که انجام میدهید و چگونگی انجام آن…»
سقراط: «از زندگی پر مشغلهی بینتیجه حذر کنید.»
وارن بافت: «من موفقیت را با تعداد افرادی که به من علاقه دارند اندازه میگیرم.»
کنفسیوس: «بیشترین افتخارات ما هرگز شکستهای ما نیستند؛ اما با هر بار شکست خوردن افزایش مییابند.»
توماس ادیسون: «۱٪ موفقیت انگیزه و ۹۹٪ آن سخت تلاش کردن است.»
استفان کووی در کتاب «۷ عادت افراد بسیار تأثیرگذار» مینویسد: «اگر به دقت در مورد سخنی که در مراسم ترحیم شما میخواهید گفته شود فکر کنید، میتوانید تعریف دقیق خود از موفقیت را بیابید.»
وینستون چرچیل: «موفقیت پایان کار و شکست فاجعه نیست. بلکه شهامتِ ادامه دادن است که ارزش دارد.»
جان پل دجوریا: «موفقیت میزان ثروت و جایگاه شما نیست. موفقیت در این است که وقتی کسی به شما توجه نمیکند، وظیفهی خودتان را به بهترین شکل انجام میدهید.»
در رابطه با موفقیت اطلاعات کسب کنید
چگونه افراد قبل از شما موفق شدهاند؟ هنگامی که به افراد موفق نگاه میکنید نپرسید: چرا آنها موفق هستند و من نیستم؟ بلکه بهتر است بگویید: اگر آنها موفق شدند پس من هم میتوانم موفق باشم.
شما میتوانید از چندین راه از افراد موفق بیاموزید:
دربارهی افراد موفق کتاب بخوانید. اگر میخواهید کسبوکار جدیدی راهاندازی کنید در رابطه با افرادی که در گذشته با موفقیت این کار را آغاز کردهاند اطلاعات کسب کنید. اگر علاقه دارید پزشک شوید، کتابهایی بخوانید که متوجه شوید به چه مهارتهایی نیاز دارید تا به دانشکدهی پزشکی وارد شوید.
در سمینارهایی که به علاقهی شما ربط دارند شرکت کنید.
با افرادی که طرز فکر مشابه دارند، ارتباط برقرار کنید. بهعنوان مثال اگر هدفتان کاهش وزن است، گروههایی برای آن وجود دارند؛ اگر هدفتان یادگیری یک زبان برنامهنویسی است نیز گروههایی در رابطه با آن یافت میشود.
موفقیت نیازمند برنامهریزی است
کالین پاول: «هیچ معمایی دربارهی موفقیت وجود ندارد، موفقیت نتیجهی آمادگی، سخت تلاش کردن و یادگیری از شکستها است.»
موفقیت یک اتفاق نیست. افرادی که برنامهریزی میکنند موفق میشوند. با بررسی افراد موفق متوجه میشویم که همواره برنامهای برای موفقیت داشتهاند، آنها میدانند چه چیزی میخواهند، در حال حاضر در چه جایگاهی قرار دارند و به چه مراحلی برای رسیدن به موفقیت نیاز دارند.
بسیار مهم است که برنامهای مطابق با ویژگیهای خودتان تهیه کنید. برای مثال، اگر فرد فراموشکاری هستید، در برنامهی خودتان یادآوریهایی برای انجام فعالیتها قرار دهید. اگر به تشویق نیاز دارید، گروههای حمایتی ایجاد کنید تا به موفقیت شما کمک کنند.
شما منحصربهفرد هستید؛ برنامهای تهیه کنید که به بهترین شکل با خصوصیات و ویژگیهای فردیتان سازگار باشد.
واقع بینانه هدفگذاری کنید تا موفق شوید
والت دیزنی: «برای شروع باید حرف زدن را کنار بگذارید و عمل کنید.»
هدفها به دلایل متعددی اهمیت دارند:
اهداف به شما کمک میکنند محدودهی خواستههایتان را مشخص کنید.
اهداف جهت و گرایش را مشخص میکنند.
اهداف باعث میشوند خودتان را بیشتر از حد و مرز تواناییهایتان تشویق و به جلو هدایت کنید.
در رابطه با اهداف غیر واقعبینانه چطور؟ یکی از دلایل شکست، هدفگذاری غیر واقعبینانه است. انتخاب هدف درآمدی ۱۰۰ هزار دلار بسیار عالی به نظر میرسد؛ اما اگر در حال حاضر تنها ۴۰ دلار در سال درآمد دارد نباید هدف درآمد ۱ میلیون دلار را برای ۶ ماه آینده انتخاب کنید؛ زیرا رخ نخواهد داد و در نهایت سرکوب و ناامید خواهید شد.
خودتان را با افکار بزرگ و غیر واقعبینانه سردرگم نکنید. بزرگ فکر کردن خوب است؛ اما باید کمکم دست به کار شوید. اگر میخواهید به زبان اسپانیایی تسلط کامل داشته باشید، بعد از یادگیری درس اول نمیتوانید به تسلط دلخواهتان در مکالمه برسید؛ بلکه ابتدا باید لغات را بیاموزید و بعد از آن میتوانید با قرار دادن لغات در کنار هم عبارات را بسازید. بزرگ فکر کنید؛ اما اهدافی را برای خودتان قرار دهید که قابل دسترسی باشند.
جسارت داشته باشید تا موفق شوید
افراد موفق جسور هستند. اولین کتاب دکتر زوس، ۲۷ بار توسط ناشران متفاوت رد شد. اگر میخواهید موفق شوید باید نسبت به پذیرفته نشدن جسور و باشهامت باشید.
اعتمادبهنفستان را با نکات زیر بالا ببرید:
حساسیتتان را نسبت به پذیرفته نشدن کاهش دهید. افراد موفق از همان ابتدا تلاش کردهاند که رد شدن ایدههایشان را قبول کنند.
تصویری موفق از خودتان تصور کنید
به خودتان بگویید تو موفق خواهی شد. ادعاهای مثبت برای افزایش اعتمادبهنفس مؤثر هستند.
صدای نکوهشگر درونتان را نپذیرید. شما از نگوهشگر درونتان انتقادهای تند و خشنی دریافت میکنید؛ آنها را رد کنید.
موفقیت را تصور کنید
ناپلئون هیل: «چیزی که ذهن میتواند تصور و باور کند، میتواند تحقق بیابد.»
اگر میخواهید موفق شوید، باید بتوانید موفقیت را تصور کنید. البته بین تصور کردن و رؤیاپردازی تفاوت بزرگی وجود دارد. تصور کردن ابزاری است که به موفقیت کمک می کند؛ اما رؤیاپردازی روزانه شما را به موفقیت نزدیک نخواهد کرد. خیالپردازی بیاختیار است؛ اما تصور کردن مدبرانه است.
امکان دارد در رابطه با ثروتمند بودن خیالپردازی کنید، اما متأسفانه به شما کمکی برای موفق شدن نخواهد کرد. خیالپردازی با واقعیت ارتباطی ندارد و همچنین هدفمند نیست. در واقع خیال پردازی غذای بیارزشی برای روح است.
تصور کردن، مؤثر و هدفمند و ترغیبکننده است. در واقع شما ارتباطی حقیقی با اهدافتان برقرار میکنید. تصور کردن، ما را به اهدافمان نزدیک میکند؛ در مقابل، رؤیاپردازی برای زمانی است که سعی میکنید از مسئلهای فرار کنید.
زمان خودتان را با رؤیاپردازی هدر ندهید.
جذاب و خوشبرخورد باشید
اگر فرد خوشبرخوردی باشید، احتمال موفقیتتان بیشتر میشود. فرقی ندارد که چقدر بااستعداد، باهوش یا تحصیلکرده هستید؛ اگر افراد به شما جذب نشوند، برای موفقیت شانس کمتری دارید. با افراد بهخوبی مواجه شوید، شما به افراد دیگر برای موفق شدن نیاز دارید. اگر کسی شما را دوست داشته باشد، مقررات را برای کمک کردن به شما تغییر خواهد داد.
مهمترین دلایل موفقیت افراد جذاب و خوش برخورد:
افراد مثبت جذاب هستند و دیگران تمایل به برقراری ارتباط با آنها دارند.
افراد جذاب دوستهای بیشتری دارند و هنگام نیاز به کمک، راحتتر آن را در خواست میکنند.
افراد تمایل دارند با کسانی که به آنها علاقهمندند کسبوکاری را شروع کنند.
اگر فرد جذاب و خوشبرخوردی باشید، با احتمال بیشتری برای شغل رؤیاییتان استخدام میشوید. بخش بزرگی از استخدام شدن به میزان جذابیتی شما بستگی دارد. شرکتها مجموعهای از مهارتها را استخدام نمیکنند؛ بلکه یک شخص را استخدام میکنند.
برای رسیدن به موفقیت زمانتان را بهطور مؤثر مدیریت کنید
مدیریت زمان، کلید موفقیت در همهی کارها است. افراد موفق دریافتهاند که زمان محدود است. شما تنها ۲۴ ساعت در هر روز زمان دارید. هنگامی که زمانتان را مفید و مؤثر مدیریت میکنید، کنترل آن را در دست میگیرید. تمرکز به شما این توانایی را میدهد تا با تلاش کمتر، کارهای بیشتری انجام دهید.
یکی از نتایج مثبت دیگر مدیریت زمان، بالا بردن قدرت تصمیمگیری است. اگر زمانی را برای کامل کردن کار خاصی اختصاص دهید و آن را تمامنشده رها نکنید، دیگر احساس نمیکنید که برای انجام کارها زمان ندارید؛ به عبارت دیگر با کنترل زمان استرس را در زندگی کاهش میدهید.
با افراد موفق در ارتباط باشید
تلاش کنید در شبکهی کاری خود با این افراد ارتباط برقرار کنید. اگر با فردی که تمایل دارید از او یاد بگیرید مستقیما ارتباط ندارید، یک معرف پیدا کنید. از شبکههای اجتماعی برای پیدا کردن افراد استفاده کنید. اکثر افراد حداقل از یک شبکهی اجتماعی استفاده میکنند فیسبوک، توییتر و لینکدین از بهترین ابزارها برای دسترسی به افراد هستند.
برای موفق شدن مهارت گوش کردنِ گزینشی را پرورش دهید
افراد موفق در دریافت پیشنهادات انتخابگر و سختگیر هستند. آنها میدانند که به بسیاری از افراد نباید گوش دهند و در رد کردن صداها و حرفها مهارت دارند. تنها به حرفهایی که به موفقیت شما کمک میکنند گوش دهید. هرکس یک نظر و راه حل دارد؛ اما به این معنی نیست که همهی نظرات صحیح هستند.
برای موفقیت باید وارد عمل شوید
توماس جفرسون: « من متوجه شدهام که هر چه سختتر کار میکنم شانس بیشتری به دست میآورم.»
افراد رؤیایی، خیالپردازی می کنند؛ اما افراد موفق وارد عمل میشوند. آغاز کردن فعالیت، بخشی از موفق شدن است که جذابیت کمتری دارد و اکثر افراد آن را در نظر نمیگیرند. هنگامی که برای شنیدن صدای پیانوی یک هنرمند به کنسرت میروید، هزاران ساعتی که تمرین کرده است نمیبینید. برای نوازندهی پیانو، وارد عمل شدن به معنی سخت تمرین کردن برای مدت طولانی است.
به جای اینکه منتظر بهترین زمان، راه میانبر یا معجزه باشید، باید وارد عمل شوید و بر موفقیت تمرکز داشته باشید.
اگر میخواهید موفق شوید. با کمک راههای زیر شروع به فعالیت کنید:
اهداف مشخص قرار دهید. اگر میخواهید در یک سال ۱۰۰ هزار دلار درآمد داشته باشید؛ با مهندسی معکوس متوجه شوید که در هر ماه یا حتی هر هفته باید چه میزان درآمد داشته باشید. هنگامی که میزان درآمد مشخص برای رسیدن به هدفتان را میدانید، میتوانید متناسب با آن فعالیتهایی انجام دهید تا به هدفتان برسید. چه شغلی ۱۰۰ هزار دلار یا بیشتر درآمد دارد؟ نیاز به یادگیری چه مهارتهایی دارید تا بتوانید یکی از آن شغلها را داشته باشید؟
کارهایتان را بنویسید.اگر مراحل کاری را که باید انجام دهید یادداشت کنید، بیشتر برای انجام آنها تمایل پیدا خواهید کرد.
راهی پیدا کنید تا مسئولیتپذیر بمانید. میتوانید برای شروع به فعالیت یک راهنما استخدام کنید یا از اعضای خانواده یا دوستانتان بخواهید که به شما کمک کنند تا مسئولیتپذیر بمانید. عضو گروهی با افکار و اهداف مشابه شوید. یک گروه متفکرو پیشگام راه خوبی است تا شما را به سمت تلاش کردن سوق دهد. برای مثال اگر میخواهید زبان اسپانیایی یاد بگیرید، یک گروه از افرادی که میخواهند زبان اسپانیایی یاد بگیرند تشکیل دهید و حداقل یک بار در ماه آنها را ببینید تا میزان پیشرفت هر یک از افراد را بررسی کنید. در مورد کارهای خود وبلاگ نویسی کنید. وبلاگ روش بسیار خوبی برای روی کاغذ آوردن مسیر زندگیتان است.
از مسیر لذت ببرید
متأسفانه بیشتر افراد زندگیشان را برای به دست آوردن هدف بعدی تلف میکنند. افراد موفق میدانند که مسیر، مهمتر از مقصد و شاد بودن بهتر از موفق بودن است. اگر یاد بگیرید که چگونه از زمان حال لذت ببرید، بیشتر از همیشه موفق خواهید بود.
اکهارت تل: «هر چیزی که در زمان حال دارید، در حکم اینکه آن را انتخاب کردهاید بپذیرید. همواره با آن سازگار باشید نه علیه آن»
هنگامی که در زندگی برای رسیدن به اهدافتان تلاش میکنید، زمانی را اختصاص دهید تا با داشتههای امروزتان خوشحال باشید و قدر زمان را بدانید. هر روز زمانی بگذارید تا به خاطر داشتههای کوچکتان در زندگی سپاسگزاری و قدردانی کنید و از آنها لذت ببرید.
قدردانی را فراموش نکنید
ارنست همینگوی: «به پایان رساندن یک مسیر ارزشمند است؛ اما در نهایت خود مسیر است که اهمیت پیدا میکند.»
با توجه کردن به نکان زیر از مسیرتان بیشتر لذت خواهید برد:
از مسائل کوچک لذت ببرید. برای مثال: قدم زدن صبحگاهی، تماس تلفنی با یک دوست، یا هر کار دیگری که برای شما لذتبخش است.
به پیروزی های کوچک بها بدهید. دستاوردهایتان را جشن بگیرید، تفاوتی ندارد که چقدر کوچک باشند.
به استقبال چالشهای پیش رو بروید. موفقیت تنها زمانی امکانپذیر است که با چالشها مواجه شوید، باید ریسک کنید و گاهی اوقات نیز اشتباه خواهید کرد.
صبور باشید. موفق شدن نیازمند زمان است. برای خودتان مدتزمان واقعبینانهای برای موفقیت در نظر بگیرید. اگر ۱۰ هزار ساعت زمان برای تبدیل شدن به یک نوازندهی پیانوی ماهر نیاز است، نباید انتظار داشته باشید که با ۱۰۰۰ ساعت تمرین، مهارتی که در نظر دارید کسب کنید.
علایقتان را دنبال کنید
آلبرت اسچویتزر: «موفقیت کلیدی برای خوشحالی نیست؛ بلکه خوشحالی کلیدی برای موفقیت است. اگر کاری را که انجام میدهید دوست دارید، موفق هستید.»
اگر شما در زندگیتان از علاقه و احساستان پیروی میکنید، در واقع در همان لحظه موفق هستید. برای موفق شدن باید به کاری که انجام میدهید علاقه داشته باشید.
هیچچیزی بدتر از این نیست که صبح از خواب بیدار شوید و کاری را انجام دهید که به آن علاقه ندارید. افراد موفق در جستجوی فعالیتهایی هستند که نسبت به آنها مشتاق هستند. هنگامی که کاری را انجام میدهید که به آن علاقهمندید، لذت بیشتری نیز از انجام آن خواهید برد.
تمرکز و ارتباط آن با موفقیت
بروس لی: «یک مبارز موفق یک فرد معمولی است با تمرکزی بسیار بالا»
افراد موفق اهمیت تمرکز را میدانند. زندگی دارای عوامل بسیاری است که باعث حواسپرتی میشوند برای مثال تماسهای تلفن، ملاقاتهای برنامهریزی شده یا برنامهریزی نشده، زمانهای استفاده از فیسبوک یا عوامل دیگری که زمان دستیابی به اهداف را تلف میکنند. افرد موفق، عواملی که باعث حواسپرتی میشوند، به حداقل می رسانند تا روی اهدافشان تمرکز داشته باشند.
تمرکز از راههای متفاوتی میتواند به موفق شدن کمک کند:
زمانی که تمرکز دارید به انرژی کمتری برای کسب موفقیت نیاز دارید.
تمرکز به شما کمک میکند اهدافتان را تعیین کنید.
میتوانید بهتر اهدافتان را ارزیابی و پیگیری کنید.
تمرکز به شما در اولویتبندی کمک میکند. باید بدانید چه کاری باید کامل شود تا به سمت هدفتان حرکت کنید.
با کمک تمرکز، عادتهای مثبتی برای موفق شدن در خودتان پرورش میدهید.
هنگامی که با دقت زیاد روی اهدافتان تمرکز میکنید، به سادگی دلسرد نخواهید شد. افرادی که شکست میخورند و به موفقیت نمیرسند، تمرکز را روی هدف از دست دادهاند.
عادات منفی را حذف کنید تا به موفقیت نزدیک شوید
عادات منفی دشمن موفقیت هستند. همهی ما عادات منفی داریم، اگر بخواهیم موفق شویم باید راهی برای حذف اکثر آنها پیدا کنیم. بهترین راه برای از بین بردن عادات منفی، جایگزین کردن آنها با عادات مثبت است. برای مثال اگر زمان زیادی با فیسبوک از دست میدهید برنامهی آن را از موبایلتان حذف کنید و آن را با یک برنامهی آموزش زبان مانند Duolingo جایگزین کنید و زبان جدیدی یاد بگیرید که ممکن است باعث پیشرفتتان شود یا دوستان جدیدی برای شما ایجاد کند.
راههای متفاوتی برای حذف عادات منفی وجود دارد:
به دیگران خبر دهید. اگر هدف را عمومی کنید، فشار و الزام موفق شدن را افزایش میدهید. به خانواده یا دوستانتان اعلام کنید که می خواهید یک عادت بد را ترک کنید.
دلیل را حذف کنید. برای مثال اگرهر بار بعد از غذا آبنبات میخورید، آن را با یک میانوعدهی سالم جایگزین کنید.
یک همراه پیدا کنید تا یکدیگر را مسئولیتپذیر نگه دارید. برای مثال اگر میخواهید ۱۰ کیلوگرم وزن کم کنید، دوستی پیدا کنید که او هم بخواهد وزنش را کم کند.
از افرادی که عادات بد دارند دوری کنید. اگر میخواهید مصرف سیگار را ترک کنید، از ارتباط با افرادی که سیگار میکشند اجتناب کنید. اگر مایلید دیدگاه مثبتی به زندگی داشته باشید از ارتباط با افراد ناراضی خودداری کنید.
خودتان را بدون عادات بد تجسم کنید. خودتان را با شلواری کوچکتر بعد از کم کردن وزن تصور کنید. خودتان را در حالی تصور کنید که تمام عادات بد را حذف کردهاید.
با خودتان در راستای رسیدن به اهدافتان صحبت کنید. برای مثال بگویید «من ۱۰ کیلوگرم اضافه وزن دارم، اما میتوانم در هر هفته ۲.۵ کیلوگرم وزن کم کنم و بعد از یک ماه میتوانم ۱۰ کیلوگرم وزن کم کنم.»
در برابر میل مقایسهی خودتان با دیگران مقاومت کنید
مارک تواین: «مقایسه کردن لذت و شادی را از بین میبرد.»
افراد موفق میدانند که مقایسه کردن خودشان با دیگران کار خطرناک و اشتباه است. نتیجهی مقایسه کردن حسادت، ترس و اضطراب، کاهش اعتماد به نفس، دودلی و افسردگی در زندگی است. افراد اغلب با مقایسه کردن از خودشان تصویری میسازند که نقصهای زیادی دارد.
زندگی مانند یک فیلم است؛ اما ما احتمالا تنها یک تصویر از زندگی افراد میبینیم. پیدا کردن یک تصویر دلخواه و حسادتبرانگیز در زندگی دیگران ساده است. هنگامی که اتفاقات مثبت موجود در زندگی دیگران را بیشتر از چیزی که هست تصور میکنید، در واقع خودتان را آمادهی شکست کردهاید.
دلیل دیگری که نباید خودتان را با دیگران مقایسه کنید این است که به موفقیت شما کمکی نخواهد کرد. افسوس خوردن در رابطه با اینکه چگونه شخص دیگری ثروت بیشتری فراهم کرده است، در خانهی بهتری زندگی میکند یا ماشین بهتری دارد وقت تلف کردن است.
افراد بازنده را از زندگیتان حذف کنید
افراد موفق اجازه نمیدهند که دیگران از پیشرفت آنها جلوگیری کنند. اگر خودتان را با افراد اشتباه احاطه کنید، از راههای متفاوتی صدمه خواهید دید.
اگر زمانتان را با افراد اشتباه بگذرانید، باعث میشوند:
به تواناییهای خودتان شک کنید.
آنها تمایل دارند شما هم شکست بخورید.
انگیزهای برای موفقیت در شما ایجاد نمیکنند.
اگر میخواهید موفق شوید، باید با افرادی که از شما موفقتر هستند ارتباط داشته باشید. آنها به شما انگیزه میدهند تا به موفقیتهای جدیدی در زندگی دست یابید.
با افراد موفق در ارتباط باشید
افراد موفق راهی برای ارتباط برقرار کردن با افراد موفق دیگر پیدا میکنند. این کار باعث میشود که آنها برای شما الهامبخش باشند و به شما انگیزه دهند.
میتوانید از راههای متفاوتی با افراد موفق ارتباط داشته باشید:
به افراد موفق دسترسی پیدا کنید و با آنها ملاقات کنید. اگر وبلاگی دارید یا میخواهید مقالهای بنویسید، میتوانید از افراد موفق کمک بخواهید.
از شبکههای اجتماعی برای ایجاد ارتباط استفاده کنید.
یک راه خوب برای جلب توجه پیشنهاد کمک به دیگران است.
در سمینارها و کنفرانسها شرکت کنید.
از دیگران بخواهید تا شما را معرفی کنند. میتوانید از دوستان و خانواده بخواهید تا شما را به آنها معرفی کنند.
در گروههایی که برای دستیابی به اهداف مشابه شما تلاش میکنند، شرکت کنید.
از دیگران انتظار نداشته باشید
مایکل جردن: «من همیشه باور داشتهام که اگر شروع به انجام کاری کنید، نتایج خوب اتفاق خواهند افتاد.»
راه میانبر یا اسرارآمیزی برای موفق شدن وجود ندارد؛ بلکه موفقیت نیازمند تلاش کردن است. اگر میخواهید موفق شوید، باید آمادهی کار و تلاش کردن باشید.
اگر میخواهید نواختن پیانو را یاد بگیرید، باید برنامهریزی کنید تا هر روز تمرین کنید. اگر میخواهید وزنتان را کاهش دهید، باید با ملاحظه غذا بخورید و بیشتر ورزش کنید. فرقی نمیکند که چند کتاب مرتبط بخوانید، موفقیت نتیجهی کار و تلاش است.
اندیشههای منفی را نپذیرید
فرانکلین روزولت: «شک و تردیدهای امروز ما بیشرین حد اطلاعات ما از آینده هستند.»
اگر افکار منفی را بپذیرید، شکست خواهید خورد. افکار منفی مانند وزنههایی هستند که شما را پایین نگه میدارند، انرژی شما را میکاهند و تمایلتان را به موفقیت کاهش میدهند.
اگر میخواهید موفق شوید، به افکار منفی اجازهی ورود ندهید
برای مثال:
- زندگی من بد است.
- این اتفاق هرگز نمیافتد و موفق نمیشوم.
- چرا نمیتوانم استراحت کنم؟
- من همیشه کارها را امتحان میکنم و نتیجهای نمیگیرم…
- نباید هرگز این کار را انجام میدادم.
این نوع افکار باعث شکست میشوند. شما بسیاری از مسائل را در زندگی نمیتوانید کنترل کنید، اما میتوانید افکارتان را کنترل کنید؛ پس مثبت فکر کنید.
مسئولیتپذیر باشید
اگر میخواهید موفق شوید باید راهی بیابید تا مسئولیتپذیر بمانید. میتوانید مدیر و مشوق خودتان باشید و خودتان را به سمت موفقیت سوق دهید.
با کمک راههای زیر مسئولیتپذیر بمانید:
اهداف کوچک قابل دستیابی انتخاب کنید. اگر میخواهید ۱۰ کیلوگرم وزنتان را کاهش دهید، اهداف کوچکی مانند ۳۰ دقیقه قدم زدن در هر روز انتخاب کنید.
یک لیست از فعالیتها تهیه کنید. تا زمانی که تمام اهداف روزانه را انجام ندادهاید روزتان را تمام نکنید.
روی فعالیتهای مهم تمرکز کنید، یک لیست فعالیت طولانی ایجاد نکنید.
خودتان را نقد و بررسی کنید. عملکردتان را در هفته یا ماه گذشته ارزیابی کنید و تغییراتی برای گرفتن نتایج بهتر ایجاد کنید.
همواره به سمت موفقیت در حرکت باشید
استیو جابز: «اگر به دقت بنگرید، متوجه میشوید که موفقیتهای بهظاهر یکشبه، زمان بسیاری طول کشیدهاند.»
در اکثر مواقع، موفقیت توانایی ایستادگی و ممارست برای رسیدن به اهداف است. اگر میخواهید زبان جدیدی یاد بگیرید، باید هر روز تمرین کنید یا اگر میخواهید وزنتان را کاهش دهید باید هر روز در غذا خوردن پرهیز کنید و با ممارست ورزش کنید.
این راهکارها را برای حرکت مداوم به سمت موفقیت دنبال کنید:
خسته نشوید. بسیار ساده است. برای مثال اگر میخواهید نواختن پیانو را یاد بگیرید، به تمرین کردن ادامه دهید یا اگر میخواهید وزنتان را کم کنید به پرهیز در خوردن و برنامهی روزانهی ورزشی ادامه دهید.
از افرادی که موفق شدهاند یاد بگیرید. از طریق مقالات یا فیلمهای مرتبط دربارهی افراد موفق اطلاعات کسب کنید.
کمک بخواهید. افرادی را که موفق شدهاند پیدا کنید برای مثال اگر میخواهید وزنتان را کم کنید، افرادی را که قبلا این کار را انجام دادهاند پیدا کنید و از آنها راهنمایی بگیرید.
تغییر ایجاد کنید. برای موفق شدن لازم است در برخی مسائل تغییر ایجاد کنید. ذهنی باز داشته باشید تا بتوانید تغییرات لازم را ایجاد کنید.
به خودتان استراحت بدهید
موفق شدن نیازمند زمان است. ممکن است بیشتر از یک ماه زمان لازم باشد تا وزنتان را کاهش دهید یا بیشتر از یک سال زمان نیاز داشته باشید تا شغل مورد نظرتان را پیدا کنید یا زمان زیادی لازم باشد تا مناسبترین فرد را بهعنوان شریک زندگی انتخاب کنید. هنگامی که برای موفق شدن تلاش میکنید گاهی اوقات باید به خودتان استراحت بدهید.
تا زمانی که در جهت اهدافتان قدم بر میدارید موفق هستید. مسیر پرزحمت موفقیت اگر با درس گرفتن از تجربیات و به کار بستن عادات مفید افرادی که موفقیتشان در جهان شهره است همراه باشد، بدون شک هموارتر میشود و سریعتر به نتیجه خواهد رسید. با اندکی دقت در برنامه روزانه انسانهای موفق متوجه خواهید شد سبک زندگی این افراد به طریقی است که علیرغم مشغلههای فراوان موجب تقویت بهرهوری میشود. مثلا اینکه غولهای موفقیت جهان در ابتدای صبح چه فعالیتهایی انجام میدهند یا چگونه به پیشواز خواب میروند، قطعا در بهرهوری بالای این افراد بیتأثیر نیست. در ادامه قصد داریم ببینیم برنامه روزانه انسانهای موفق چگونه است و این افراد به انجام منظم چه فعالیتهایی عادت دارند.
انسانهای موفق صبح خود را چگونه آغاز میکنند؟
اینکه صبح خود را چگونه آغاز کنید تأثیر بسزایی در کیفیت مابقی روزتان خواهد داشت. انسانهای موفق به این نکتهی حیاتی واقف هستند و به همین دلیل ساعات آغازین روز خود را هوشمندانه برنامه ریزی میکنند. تمامی این افراد، فارغ از اینکه چه فعالیتهایی در ابتدای روز انجام میدهند، عادت به سحرخیزی دارند و کمتر پیش میآید از فرصت طلایی ابتدای صبح غافل شوند.
افراد موفق ایمیل خود را چک میکنند
یک روزِ عادی برای جِینـآن گادهیا (Jayne-Anne Gadhia)، مدیرعامل شرکت خدمات مالی ویرجین مانی (Virgin Money)، از ساعت ۶:۳۰ صبح آغاز میشود، البته بدون زنگ ساعت! گادهیا ابتدا صندوق ورودی ایمیلش را چک میکند، چرا که تحمل ندارد هیچ ایمیلی بیپاسخ بماند. او سپس به وبسایت بیبیسی و توئیتر سر میزند تا در جریان تازهترین اخبار جهان قرار بگیرد.
این کار رو میکنم چون دلم میخواد همیشه مسائل کاریم رو تحت کنترل داشته باشم تا بتونم از چیزای دیگهای که به کارم مربوط نیستن لذت ببرم. مثلا دوست ندارم وقتی دارم در کنار خانوادهم صبحانه میخورم یا با دخترم توی راه مدرسه صحبت میکنم، حواسم پرت کارم باشه.
گِرِچِن روبین (Gretchen Rubin)، نویسندهی کتاب پرفروش پروژه شادی، در فاصلهی بین ساعت ۶ تا ۷ صبح، یعنی زمانی که سایر اعضای خانواده نیز بیدار میشوند، نه تنها ایمیل خود را چک میکند و برنامهی ادامهی روز را زمانبندی میکند، بلکه حتی گاهی در همین فرصت کوتاه در رسانههای اجتماعی نیز گشت میزند.
افراد موفق تمرینات مراقبه انجام میدهند
بسیاری از انسانهای موفق قبل از مواجهه با روز پرمشغلهای که در پیش دارند، ذهن خود را از طریق انجام تمرینات مراقبه پاکسازی میکنند تا با ذهنی آرام و متعادل به استقبال ادامهی روز بروند.
اُپرا وینفری که از جمله تأثیرگذارترین چهرههای مشهور جهان شناخته میشود، روزی دو وعدهی ۲۰ دقیقهای در سکوت خلوت میکند.
آریانا هافینگتون، مؤسس و سردبیر شبکهی خبری آنلاین هافینگتونپُست، از ترکیب یوگا و مراقبهی صبحگاهی به عنوان محرک شادی یاد میکند.
ایروین سیمون (Irwin Simon)، مدیرعامل گروه صنایع غذایی هِین سِلِسشال (Hain Celestial)، صبحها علاوه بر چک کردن ایمیل، برقراری تماسهای کاری ضروری و انجام سایر امور روزمره، فرصتی را نیز قبل از شرکت در جلسات ابتدای روز به عبادت اختصاص میدهد.
افراد موفق ورزش میکنند
اغلب انسانهای موفق صبح زود ورزش میکنند، مگر اینکه قرار باشد شب را تا دیروقت بیدار بمانند. ورزش صبحگاهی موجب تقویت بهرهوری و افزایش سطح انرژی میشود و به این افراد کمک میکند با روحیهی بالاتری روز خود را پیش ببرند.
جَک دورسی (Jack Dorsey)، مدیرعامل شرکت خدمات پرداخت موبایل اِسکوئِر (Square)، معمولا حدود ساعت ۵:۳۰ صبح در حال دویدن با قدمهای آهسته است.
اورسولا بِرنز (Ursula Burns)، مدیرعامل شرکت نامآشنای زیراکس، ساعت ۶ صبح بنا به عادت با یک مربی خصوصی ورزش میکند.
هووارد شولتز (Howard Schultz)، مدیرعامل کافیشاپهای زنجیرهای اِستارباکس، در حوالی ساعت ۶ صبح با همسرش به دوچرخهسواری میرود.
ورزش چنان تأثیری روی باراک اوباما داشته است که در زندگینامهی خود با عنوان رویاهایی از پدرم (۱۹۹۵) مینویسد قبل از اینکه عادت کند روزی حدود ۵ کیلومتر بدود، به طور تفریحی مواد مخدر مصرف میکرده و زندگی چندان موفقی نداشته است. او در یک مصاحبه دربارهی برنامهی ورزشی خود گفت که شش روز در هفته روزی ۴۵ دقیقه ورزش میکند و تمریناتش ترکیبی از حرکات کاردیو (هوازی) و قدرتی است.
نانسی پِلوسی (Nancy Pelosi)، چهرهی مطرح حزب دموکرات آمریکا، هر روز صبح ۴۵ دقیقه پیادهروی قدرتی انجام میدهد و در این حین برای ادامهی روز برنامهریزی میکند.
فریتس وَن پاسچِن (Frits van Paasschen)، مدیرعامل مجموعه هتلهای اِستاروود (Starwood Hotels)، صبح اول وقت حدود ۱۶ کیلومتر میدود و ادعا میکند که این عادت دویدن روی شیوهی مدیریتی او نیز تأثیر گذاشته است.
ریچارد برانسون، مؤسس گروه شرکتهای ویرجین، در یک مصاحبه عنوان کرد که قادر است با انجام منظم فعالیتهای بدنی نظیر شنا، یوگای سبک بیکرام (Bikram)، صخرهنوردی، دویدن و وزنهبرداری چهار ساعت به مجموع ساعات بهرهوری روزانهی خود اضافه کند.
خلاصه اینکه مشغلهی کاری فراوان بهانهی قابل قبولی برای ورزش نکردن نیست. فرقی نمیکند چقدر سرتان شلوغ است، اگر داشتن تناسب اندام و سلامت جسمی برایتان اهمیت دارد، باید هر طور شده اوقاتی را در خلال برنامهی روزانهی خود به ورزش کردن اختصاص بدهید.
انسانهای موفق در وعدهی صبحانه چه میخورند؟
انسانهای موفق به درستی درک کردهاند که وعدهی صبحانه کمکشان میکند مابقی روز را پرانرژی بمانند. این افراد طرفدار صبحانهی سبک هستند و معمولا هر روز همان صبحانهی همیشگی را میخورند. آنها خوب میدانند صرف صبحانه چقدر برای سلامتی مهم است و به همین دلیل هرگز این وعدهی اصلی را جا نمیاندازند.
صبحانهی جان مَککی (John Mackey)، مؤسس فروشگاههای زنجیرهای هول فودز (Whole Foods)، یک اسموتی تهیه شده از بادام، جوی دو سر، شیر برنج یا سویا، میوههای تازه و کلم کالی یا اسفناج است.
اَل راکِر (Al Roker)، چهرهی محبوب تلویزیون آمریکا، بین ساعت ۷:۴۰ تا ۸:۱۵ صبح یک اسموتی پروتئینی مینوشد که مخلوطی از پودر پروتئین، پودر فیبر، حدود ۲۲۵ گرم شیر بادام، توتهای یخزده، زنجبیل و مقدار خیلی کمی شهد گیاه آگاو (جایگزینی برای شکر) است.
مارگارت تاچر که به لقب بانوی آهنین شهرت دارد، طرفدار پروپاقرص وعدهی صبحانه البته از نوع سبکش بود. تاچر در سال ۱۹۷۹ در یک مصاحبه گفت که صبحانهی او اغلب شامل قهوه و نصف گریپفروت است.
ریچارد برانسون ترجیح میدهد در وعدهی صبحانه سالاد میوه و میوزلی (نوعی صبحانهی تشکیل شده از غلات که به ویژه در آلمان و سوئد رایج است) میل کند.
افراد موفق روی اهدافشان تمرکز می کنند
همهی ما روزمره با سیلی از افکار گوناگون درگیر هستیم که مانع تمرکزمان میشوند و نمیگذارند به ایدههای خلاقانه دست پیدا کنیم. اما انسانهای موفق با آزمونوخطا به خوبی دریافتهاند که چگونه میتوانند ذهن خود را متمرکز کنند و از حجم انبوه افکار مزاحم خلاص شوند.
کاتیه رِی (Katie Rae)، مدیرعامل شتابدهندهی تِکاِستارز در بوستون (TechStarsBoston) و مؤسس صندوق سرمایهگذاری Project 11، عادت دارد موقع فکر کردن در حال حرکت باشد و به همین دلیل معمولا در چنین مواقعی به دوچرخهسواری یا دویدن روی میآورد و گاهی نیز ساعتها تنهایی رانندگی میکند.
من افکارم رو با استفاده از یه ضبط صوت ضبط میکنم. بعضی آدما ذاتا نویسندهن، اما من باید حرف بزنم. در همچین مواقعی به افکارم اجازه میدم راحت بیرون بریزن. البته باید تنها و در حال حرکت باشم.
راشِل اِسکلار (Rachel Sklar)، نویسنده و فعال حقوق زنان، باید در حال حرکت مثلا پیادهروی یا دویدن باشد تا بتواند افکار خود را جمعوجور و متمرکز کند. جالبتر اینکه او از محدودیت زمانی و مکانی مثلا بودن در هواپیما یا قطار به عنوان یک فرصت فوقالعاده برای تمرکز افکار و دستیابی به ایدههای خلاقانه یاد میکند.
اِسکات آدامز (Scott Adams)، خالق داستان مصور دیلبِرت (Dilbert)، برای اینکه بتواند تمرکز خود را حفظ کند از ساعت ۵ صبح شروع به کار میکند، چرا که افکارش در این ساعت هنوز درگیر وظایف روزمره نشدهاند.
دیوید کاش (David Cush)، مدیرعامل شرکت هواپیمایی ویرجین آمریکا (Virgin America)، صبحها بعد از چک کردن ایمیل و تماسهای تلفنی به باشگاه میرود تا دوچرخه بزند و در حین استفاده از دوچرخهی ثابت، روزنامه میخواند.
دِیو گیروآرد (Dave Girouard)، مدیرعامل شرکت خدمات مالی آپاِستارت (Upstart)، به روزنامهخوانی عادت دارد، اما هر وقت که بتواند علاقهمند است به سخنرانیهای وینستون چرچیل نیز گوش کند.
جونا پِرِتی (Jonah Peretti)، از مؤسسان رسانهی اینترنتی بازفید، در مسیر رفتن به محل کار بخش ورزش یا کسبوکار روزنامهی نیویورک تایمز را میخواند.
تیم آرمسترانگ (Tim Armstrong)، مدیرعامل شرکت خدمات رسانهای اِیاُاِل (AOL)، معمولا حدود ساعت ۸ شب از محل کار به منزل بازمیگردد و برای دو دختر کوچک خود کتاب میخواند.
اونا معمولا برنده میشن و من مجبور میشم دو سهتا کتاب براشون بخونم.
جان کارنی (John Carney)، نویسنده و ویراستار سابق خبرگزاری سیاِنبیسی به فلاسفهی باستان و بیش از همه به افلاطون، سقراط و گزنفون علاقهمند است.
بیل گیتس، اسطورهی دنیای فناوری، شبها برای اینکه خوابش ببرد مطالعه میکند. او سالی حدود ۵۰ جلد کتاب میخواند و به موضوعات متنوعی از تنیس گرفته تا علم ژنتیک و شیوههای رهبری علاقهمند است.
انسانهای موفق قبل از خواب چه کار میکنند؟
وِرا وَنگ (Vera Wang)، طراح سرشناس مد، در اتاق خواب به ایدههای جدید فکر میکند و وقت غروب را به چک کردن پیامهای ارسالی کارکنانش میگذراند.
باراک اوباما ترجیح میدهد شبها تا دیروقت کار کند و حتی در دوران ریاست جمهوری ساعت ۱۱ شب با کارمندانش جلسهی تلفنی برگزار میکرده است. او معمولا شبها قبل از خواب کارهای دفتری خود را انجام میدهد و نیم ساعتی نیز مطالعه میکند.
برای مایکل لِویس (Michael Lewis)، نویسنده و روزنامهنگار حوزهی اقتصاد، بازهی ۷ غروب تا ۴ صبح مناسبترین زمان نوشتن است، چرا که به گفتهی خودش وقتی کار فردا را امشب دست میگیرد احساس میکند از دیگران جلوتر است و این احساس جلوتر بودن را دوست دارد.
شبها دیروقت آرامش عجیبی وجود داره. نه هیچ صدای تلفنی، نه هیچ چیزی که حواس آدمو پرت کنه. این حس رو که میدونم الان هیچ کسی سعی نمیکنه از من جلو بزنه دوست دارم.
جوئِل گَسکوین (Joel Gascoigne)، مدیرعامل شرکت بافِر (Buffer) که ارائهدهندهی خدمات اشتراکگذاری در فضای مجازی است، غروبها ۲۰ دقیقه پیادهروی میکند تا ذهن خود را از مسائل کاری خالی کند. او دربارهی مدتی که در حال پیادهروی است میگوید:
مثل یه دورهی خاموش شدن تدریجی میمونه که اجازه میده روز کاریم رو ارزیابی کنم، به فکر چالشهای بزرگتر بیفتم و یواش یواش دیگه به مسائل کاری فکر نکنم و در آخر به یه حالت خستگی برسم.
شِریل سَندبِرگ (Sheryl Sandberg)، مدیر عملیاتی فیسبوک، تلفن همراه خود را قبل از خواب خاموش میکند تا خواب باکیفیتتری در طول شب داشته باشد، اما خودش که اعتراف میکند از دسترس خارج کردن تلفن همراه واقعا به زحمت امکانپذیر است.
ناگفته نماند برنامهی روزانهی افراد موفقی که در این مطلب اشاره شد، تا حد زیادی متأثر از شرایط خانوادگی و شغلی خاص این افراد است. اما هر یک از ما نیز میتوانیم تعدادی از این عادات آموزنده را به فراخور شرایط زندگی خود به کار ببندیم و شاهد پیامدهای مثبت اصلاح عاداتمان باشیم.
گردآوری و تنظیم: پارسی گو
منابع: ۱. چطور؟ (برگرفته از: americanexpress.com) 2. زومیت