مجله اینترنتی پارسی گو: بعد از بازگشت تاریخی لیورپول مقابل بارسا، نتیجه شگفت انگیز دیگری رقم خورد و تاتنهام در یک نیمه با زدن سه گل، بازی سه صفر باخته را جبران کرد و با حذف آژاکس به فینال لیگ قهرمانان اروپا صعود کرد!
لیگ قهرمانان شگفت انگیز: آژاکس۲- ۳ تاتنهام؛ رولرکاستر آمستردام!
تاتنهام در دیداری جذاب و تماشایی، با نتیجه ۳-۲ آژاکس را شکست داد و حریف لیورپول در فینال لیگ قهرمانان اروپا شد. شاگردان مائوریسیو پوچتینو که در دیدار رفت با یک گل شکست خورده بودند، در دیدار امشب هم ابتدا با دو گل عقب افتادند اما در نیمه دوم سه بار دروازه آژاکس را باز کردند و توانستند برای اولین بار به فینال چمپیونزلیگ برسند.
آژاکس بازی را بهترآغاز کرد و چیزی نمانده بود که در دقیقه ۴ به گل برسد ولی واکنش عالی هوگو لوریس، مانع از گلزنی تادیچ شد.
اما انتظار تیم میزبان برای گلزنی چندان طول نکشید و این تیم در دقیقه ۵ به گل رسید. روی ضربه کرنر لاسه شون بود که ماتیس دی لیخت بالاتر از مدافعان حریف ضربه سر را زد و دروازه را باز کرد.
تیم میهمان به این گل خیلی سریع واکنش نشان داد و چیزی نمانده بود که در دقیقه ۷ به گل تساوی برسد اما ارسال سون هیونگ مین به تیر دروازه برخورد کرد و به بیرون رفت.
در ادامه تاتنهامی ها به حملات شان ادامه دادند و بازیکنان آژاکس هم سعی می کردند با پرس شدید، مانع از شکل گیری بازی آنها و ایجاد موقعیت روی دروازه شان شوند.
بازی به همین ترتیب ادامه پیدا کرد تا اینکه در دقیقه ۳۵، آژاکس به گل دوم رسید. روی یک حمله سریع و هماهنگ از بازیکنان آژاکس بود که توپ با پاس تادیچ، در موقعیتی مناسب به حکیم زیاش رسید و او هم با یک ضربه پای چپ تماشایی، دروازه لوریس را باز کرد.
در دقایق پایانی نیمه اول بار دیگر این تاتنهامی ها بودند که در تلاش برای جبران نتیجه، حملات بیشتری روی دروازه آژاکس داشتند اما تیم میزبان موقعیت های بهتری ایجاد می کرد ولی در نهایت در این نیمه توپ دیگری از خط دروازه ها عبور نکرد و این نیمه با برتری ۲-۰ آژاکس به پایان رسید.
نیمه دوم را تاتنهام هجومی تر آغاز کرد و می توانست در دقیقه ۵۴ به گل برسد ولی واکنش خوب اونانا روی ضربه سر دله آلی، مانع از باز شدن دروازه آژاکس شد.
ولی یک دقیقه بعد، سرانجام تاتنهام توانست قفل دروازه میزبان را باز کند. روی یک حمله سریع بود که با همکاری دله آلی، لوکاس مورا صاحب فرصت شد و در موقعیت تک به تک، دروازه آژاکس را باز کرد.
حملات تاتنهام بعد از این گل ادامه داشت و این تیم تنها ۴ دقیقه بعد توانست به گل دوم برسد. روی یک حمله همه جانبه بود که ابتدا اونانا با یک واکنش دیدنی، ضربه یورنته از داخل محوطه شش قدم را دفع کرد ولی ناهماهنگی او با مدافع خودی باعث شد تا توپ به لوکاس مورا برسد و او هم با ضربه ای دقیق، توپ را به گوشه دروازه آژاکس فرستاد.
با این گل تیم میزبان خطر حذف شدن را احساس کرد و در مقابل تاتنهامی ها هم به رسیدن به فینال امیدوار شدند؛ همین باعث شد تا حملات دو تیم شدت بیشتری بگیرد.
ابتدا در دقیقه ۶۴، روی پاس تادیچ، زیاش می توانست بار دیگر آژاکس را پیش بیندازد اما ضربه او از کنار دروازه تاتنهام به بیرون رفت. یک دقیقه بعد، نوبت تیم میهمان بود که تا آستانه زدن گل سوم پیش برود اما حضور به موقع دی لیخت، مانع از تکمیل هت تریک لوکاس مورا شد.
حملات دو تیم ادامه داشت و هرچه به پایانی بازی نزدیک می شدیم، شدت حملات و تلاش بازیکنان دو تیم برای رسیدن به گل بیشتر می شد. در دقیقه ۹۳، آژاکس بار دیگر تا یک قدمی گل سوم پیش رفت اما لوریس این بار هم در مقابل ضربه زیاش مقاومت کرد.
در مقابل، در ششمین دقیقه از وقت های تلف شده، لوکاس مورا با پاس دله آلی صاحب موقعیت شد و با یک ضربه غافلگیر کننده، دروازه آژاکس را باز کرد.
تلاش بازیکنان میزبان برای رسیدن به گل تساوی در ثانیه های پایانی ثمری نداشت و تاتنهام با پیروزی ۳-۲، راهی دیدار نهایی شد.
تاتنهامو بازگشت تاریخی : رستگاری دوندگان روی ذغال گداخته
آنها در نهایت چیزی بیشتر از یک تیم فوتبال نیستند اما داستان الهامبخشی برای دیگران دارند. قهرمانِ احساساتیِ اسپرز در نیمهشب روشن آمستردام، چندین سال قبل در اولین جلسه تمرینیاش در فوتبال انگلیس با ساوتهمپتون، پیادهروی روی ذغال داغ را برای بازیکنانِ حیرتزده در نظر گرفت و با همان چند کلمهای که از زبان انگلیسی بلد بود، به آنها فهماند که عاشق شغلاش است اما در فوتبال همیشه همه مسیرها «ساده» و همه منظرهها «زیبا» نیستند.
بعد از همه این سالها، حالا او سرمربی تیمی است که بازیکناناش حتی از «دویدن» روی ذغال داغ، هراسی ندارند. هر کدام از آنها، ماموریتشان را به درستی انجام دادهاند تا «دوی امدادی» تاتنهام، همه را شگفتزده کند.
*واکنش تماشایی گازانیگا، اسپرز را در دیدار حساس با آیندهوون زنده نگه داشت و به تیم برای کسب اولین پیروزی در اروپا کمک کرد.
*کریستین اریکسن، در دقایق پایانی همه امتیازهای مسابقه با اینتر را برای تیمش گرفت.
*لوکاس مورا اسپرز را از مرحله گروهی عبور داد، هری کین تیر خلاص را به دورتموند زد، سون رویاهای پپ گواردیولا را نابود کرد و سرانجام دوباره نوبت لوکاس بود که معجزه تازهای خلق کند.
برای این گروه، فوتبال نه تئاتری موزیکال با پاسکاریهای ظریف، بلکه روشی برای زنده ماندن در شرایط دشوار است. البته که آنها در نهایت چیزی بیشتر از یک تیم فوتبال نیستند اما داستان الهامبخشی برای دیگران دارند. برای عبور از ملال زندگی و رام کردن بختِ سرکش. داستانی که جالبترین قسمتاش در دور پایانی مرحله گروهی رقم خورده است. جایی که اسپرز و اینتر هر دو به پیروزی نیاز داشتند و در دقایق پایانی بازیهای همزمان، هر دو به گل تساوی رسیدند. شاگردان پوچ در نیوکمپ بلافاصله توپ را برای زدن گل بعدی به وسط زمین بردند و شاگردان اسپالتی در سنسیرو برای لحظاتی سرگرم شادی با ژستهای خاص خودشان شدند. همین چند لحظه، برای پی بردن به ذهنیت متفاوت دو باشگاه کافی به نظر میرسید.
سفیدها، ماجراجوترین تیم این فصل لیگ قهرمانان هستند. شبیه منچستریونایتد ۹۹. کمستارهتر اما غافلگیرکنندهتر. درست مثل بوکسوری که صبر میکند، عقب میرود، بارها مشت میخورد اما وقتی حریف به یقین پیروزی رسید، وقتی استرلینگ و گواردیولا دویدن را آغاز کردند، مشتِ آخر را پرتاب میکند.
فن د بیک میتواند ساعتها برای تعویضشدن کندی به خرج بدهد، اونانا میتواند برای زدن ضربه بعدی دروازه، مدتها وقت تلف کند. فینال، سوژه آوازهایی تازه در شمال لندن است. سهم سختکوشترینها. تاتنهامی که میشناسیم.
تیمی با سوخت «ذغال» که شاید دیر، اما همیشه برمیگردد. نه از زیباترین مسیر، که از دشوارترین راه. با سریعترینِ ساقها و بالاترینِ دستها! (محمدحسین عباسی)
تدارکات تاتنهام، چهره ویژه جشن صعود(عکس)
بعد از بازگشت رویایی تاتنهام در یوهان کرویف آرنا و صعود این تیم به فینال چمپیونزلیگ، ادای احترام بازیکنان تاتنهام در جشن صعودشان به مسئول تدارکات تیم یکی از حاشیههای جالب این جشن بود.
تاتنهام دیشب با هدایت مائوریسو پوچتینو با عزم و اراده به آمستردام رفته بود تا شکست خانگی ۱-۰ مقابل آژاکس را جبران کرده و در آمستردام صعودش به فینال چمپیونزلیگ را قطعی کند. اما با شروع بازی این آژاکس بود که طوفانی آغاز کرد و نیمه اول را با نتیجه ۲-۰ به سود خود پایان داد.
درحالیکه یوهان کرویف آرنا غرق شادی و امید بود و حتی خوشبینترین هواداران تاتنهام هم کمتر انتظار داشتند تیمشان بتواند اختلاف سه گله با رقیب را جبران کند نوبت به درخشش یک ستاره، لوکاس مورا بود که در چنین بازی حساسی، در یک نیمه هتتریک کند و تاتنهامیها را به فینال برساند.
کسب این پیروزی آنقدر دراماتیک و پرهیجان بود که بازیکنان تاتنهام بعد از بازی هم بهتزده بودند و هم از شادی در پوستشان نمیگنجیدند. بعد از گذشت چند دقیقه وقتی بهت و حیرت تاتنهامیها از آنچه در یوهان کرویف آرنا اتفاق افتاده بود فروکش کرد، نوبت به جشن و شادی در مقابل معدود هوادارانی بود که از انگلیس به آمستردام آمده بودند.
اما یکی از نکات جالب این جشنها این بود که بازیکنان تاتنهام، در حالیکه به هواداران تیم ابراز احساسات میکردند مسئول تدارکات تیم را فراموش نکرده و از او خواستند در مقابل هواداران، با حرکت شیرجه روی چمن با زانو، ابراز احساسات کند. مسئول تدارکاتی که ۱۵ سال است برای تاتنهام کار میکند و به نظر میرسد بین بازیکنان این تیم بسیار محبوب است.
یادداشت درباره بازگشت تاریخی : تاتنهام و لیورپول چطور پاتک زدند؟
مهمترین علت تعدد بازی های پر گل و برگشتواره های* عجیب و غریب اخیر، تغییر سبک دفاع کردن تیم های بزرگ اروپایی است. مربیان تاثیر گذار دنیای فوتبال در چند سال گذشته در مواجهه با ایده های دفاعی رادیکال که اغلب از سوی حریفان میانه جدولی به کار گرفته میشد با مشکلات زیادی روبرو می شدند.
مربیان مولف این سبک دفاع کردن ، مثل مورینیو و بنیتز برای مهاجمان هدف تیم خود هم وظایف جدی دفاعی تعریف کردند و با فشرده کردن خطوط سه گانه در زمین خودی ، در بیشتر زمان مسابقه عناصر هجومی تیم حریف را از بازی خارج می کردند و تیم های رقیب عملا برای ایجاد موقعیت در برابر چنین صخره ی دفاعی سازمان یافته ای احتیاج به فلسفه هایی انقلابی و رادیکال هجومی داشتند.
پس از موفقیت های مورینیو با اینتر و کسب سه گانه در سال ۲۰۰۹ که با همین فلسفه دفاع کردن با تمرکز و مسئولیت پذیری بالا به دست آمده بود ( که به دفاع اتوبوسی معروف شد) مربیانی که همچنان به ایده های هجومی وفادار بودند مانند گواردیولا و بعدها کلوپ و… تلاش کردند مسئولیت های هجومی بیشتری برای مدافعان تیم خود تعریف کنند .
ایده ی اصلی بر پایه این اصل استوار بود که اگر تیم حریف برای دفاع یازده نفری سازمان دهی شده است ما هم ناچاریم ۱۱ بازیکن با قابلیت اجرای بازی مالکانه در زمین حریف داشته باشیم.
در گام اول در خط میانی نقش هافبک ها دچار تغییرات مهمی شد. وظیفه باز پس گیری توپ در خط میانی تقریبا به طور مساوی بین مهاجمان و هافبک ها تقسیم شد. دیگر هافبکی با خصوصیات صرف دفاعی یا هجومی معنای خود را از دست داد. هافبک دفاعی تیم می بایست در کنار وظایف تخریبی، قابلیت دریبل کردن و ارسال پاس های کلیدی در زمین حریف را داشته باشد و طبیعتا وینگر ها و هافبک های هجومی بسیار بیشتر از گذشته در باز پس گیری توپ و پرس تیمی در زمین حریف شرکت می کردند. در گام دوم برای افزایش عناصر هجومی چاره ای نبود جز این که مدافعان مرکزی هم نقش های جدیدی در ساختار هجومی تیم به عهده بگیرند.
مدافعان در این روش بازی از دروازه خودی دورتر می شوند و در اکثر دقایق بازی در میانه زمین حضور دارند و مشغول شرکت در طراحی حمله برای تیم خود هستند. به سرعت و در عرض یکی دو فصل تغییرات در سبک بازی مدافعان میانی و کناری تیم هایی مثل بارسلونا و لیورپول قابل مشاهده است. دیگر مدافعان در سخت ترین شرایط هم سعی می کنند توپ را در کنترل تیم خود نگه دارند و پاس سالم بدهند. به ندرت در یک مسابقه دفع توپ بی هدف از مدافعان این تیم ها میبینیم.
مدافعان گرانقیمیت این روزهای مارکت مانند دلیخت در آژاکس یا فن دایک در لیورپول به راحتی توانایی بازی در خط میانی را هم دارند و کم کم تعداد پاس های کلیدی و بعضا گل هایشان نیز با هافبک ها برابری می کند. این تاکتیک های هجومی این روزها در فوتبال دنیا غالب شده اند و اکثر مدیران باشگاه های بزرگ دنیا به این نتیجه رسیده اند که برای موفقیت در لیگ های داخلی باید مربیانی را استخدام کنند که توانای اجرای ایده های هجومی ذکر شده را داشته باشند.
ولی نقص بزرگ این روش بازی در تورنمنت های حذفی مثل لیگ قهرمانان به وجود می آید. جایی که تیم هایی بزرگ با تاکتیک های هجومی تقریبا شبیه به همان فلسفه ی کنش گر و ایده الیستی خود وفادار می مانند و انگار دیگر به هیچ وجه حاضر نیستند، کمی عقب تر بروند و برای حفظ نتیجه ۳ هیچ یا ۴ هیچ بازی رفت توپ را به حریف بدهند و خدای نکرده دفاع اتوبوسی کنند.
اگر به نتایج گواردیولا در بایرن مونیخ و سیتی، کلوپ در لیورپول، امری در پی اس جی، والورده در بارسلونا، تن هاگ در آژاکس و… در دو فصل اخیر چمپیونز لیگ نگاهی بیندازیم متوجه خواهیم شد که تمام کامبک های عجیب ۲ فصل اخیر، محصول فلسفه جسورانه مربیان تیم های مغلوب بوده است.
مربیانی آرمان گرا که پس از چند سال ممارست بر اجرای ایده های هجومی، به یاد می آورند که دژی زیبا ساخته اند ولی بی دفاع. انقلابی در سبک بازی مدافعان ایجاد کرده اند ولی شاید قرار است این بار فرزندان، رهبران انقلاب را به کشتن دهند.
*کلمه کامبک در روزهای اخیر بسیار مورد استفاده قرار گرفته و نیاز به یک کلمه فارسی معادل و دقیق دارد. (احسان صدری)
واکنش مورینیو به اشک های منقلب کننده پوچتینو
تاتنهام شب گذشته در دیداری عجیب و باورنکردنی توانست ۲-۳ بر آژاکس پیروز شده و راهی فینال لیگ قهرمانان شود. تاتنهام بازی رفت را در زمین خود با یک گل به آژاکس باخته بود ولی در بازی برگشت با وجود اینکه در یک نیمه دو گل از آژاکس دریافت کرد، توانست در نیمه دوم، سه گل بزند و به فینال برسد. گل سوم دقیقه ۹۵ توسط لوکاس مورا به ثبت رسید و او هت تریکش را کامل کرد.
مائوریسیو پوچتینو، سرمربی آرژانتینی تاتنهام، پس از بازی از فرط هیجان و خوشحالی زانو زد و گریست.
ژوزه مورینیو در مصاحبه با بی این اسپورتس و در واکنش به اشک های پوچتینو که بسیاری را منقلب کرد، گفت:« برخی مواقع هواداران احساسات ما مربیان و کسانی که عاشق ما هستند را درک نمی کنند. اینکه چه چیزی برای ما و علاقه مندان مان اهمیت دارد.
هواداران فکر می کنند که بیش از ما نگران تیم شان هستند و اینکه فقط احساسات خودشان مهم است. درک برخی هواداران از فوتبال اینگونه است که وقتی می برید، باید شادی و پایکوبی کنید و وقتی می بازید، باید ناراحت شوید؛ ولی فردا روز دیگری است. برخی مواقع آنها نمی دانند پشت صحنه چه خبر است.
مربیان معمولا تنهاترین افراد در تیم هستند و در فوتبال، بیشترین فشار روی آنهاست. اشک های پوچتینو از نظر من بسیار زیبا بودند و دنیای ما مربیان را به خوبی نمایش می دهد. این نشان می دهد که فوتبال برای ما چیزی فراتر از یک تفریح معمولی است. حال فرقی نمی کند که اشک ها برای شکست باشد یا برای پیروزی.»
تاتنهام در فینال باید به مصاف لیورپول برود. یورگن کلوپ و پوچتینو تاکنون نتوانسته اند برای لیورپول و تاتنهام عنوان قهرمانی را کسب کنند و این اولین افتخارشان محسوب خواهد شد و باید دید در نهایت کدام یک موفق تر عمل می کند.
مورینیو در مورد تیم مورد علاقه خود در فینال گفت:« پاسخ این سوال بسیار سخت است؛ چون کلوپ و پوچتینو را بسیار بسیار دوست دارم و هر دو را شایسته کسب عنوان قهرمانی می دانم.
آنها باید آنالیز دقیقی از بازی داشته باشند و بهترین نفرات را روانه میدان کنند. فوتبال یعنی لذت بردن ولی همچنین بازی پیروزی است و در آن، برد مهمترین چیز است.»