خوشبختی چیست؟ و خوشبخت به چه کسی اطلاق می گردد؟ در این مقاله کوشیده ایم خوشبختی را معنا کنیم و راهکارهایی عملی برای رسیدن به ساحل امن خوشبختی ارائه دهیم. شاید همه به دنبال خوشبختی باشند، اما واقعا چند درصد از افراد درباره خوشبختی مطالعه و شناخت دارند؟ و برای رسیدن به آن تلاش می کنند؟
سپیده سخن
«خوشبختی» واژه ای زرّین، زیبا و دلپذیر است که در هر فرهنگ و تمدنی، آرمانی ارزشمند و محبوب شمرده می شود. نگاه افراد به آفرینش و دیدگاه انسانها به هستی، مبنای تفسیر خوشبختی (سعادت) است.
آنان که فقط زندگی را دامنه ای سرسبز و با صفا و ساحلی دل پسند و زیبا می دانند که باید در آن خوب نوشید و خوب پوشید و خوب گردید، خوشبختی را در جلوه هایی همچون جمال و زیبایی، مال و دارایی، قدرت و توانایی، رفاه و تن آسایی و مقام اجتماعی خلاصه می کنند، و کسانی که آفرینش را آموزشگاهی شایسته برای آموزه های آسمانی می دانند، که فرصت یک بار حضور در آن فراهم می شود و در پی آن ، ابدیت و جاودانگی نهفته است، نگاهی فراتر از رخسارهای ظاهری و جلوه های فریبا و زیبا دارند ؛ هستی را هدفمند دانسته، انسانها را ارزشمند دیده و خود را وظیفه مند در تمامی عرصه ها و صحنه ها، و شادیها و شیونها می بینند.
خوشبختی در نگاه اینان، رهیایی دست نیافتنی، ارمغانی آسمانی و شانسی بی معیار و بی ضابطه نیست؛ بلکه دستاورد تلاش و کوشش و محصول رنج و زحمت آدمی خواهد بود.
تعریف خوشبختی
برای خوشبختی دو تعریف کلّی بیان شده است:
۱) خوشبختی یعنی رسیدن به لذت بسیار و یا رسیدن به لذت های دائمی در زندگی
۲) خوشبختی عبارت است از: رضایت کلی از زندگی و خشنودی از وضعیت خویشتن.
معتقدان به تعریف دوم، بر این باورند که دستیابی به خوشبختی به وسیله جستجو کردنِ ثبات هیجانی و تعادل حیاتی، سودمندتر از زندگی در منتها درجات هیجان غیرقابل پیش بینی و لذتهای اندک زودگذر است. به طور کلی، خوشبختی یا سعادت، حالت و وضعیتی است که با: لذت، آسایش، موفقیت و نیل به آرزوها، و همچنین: سُرور، بهجت، و رضایت و خشنودی از جریان امور، همراه است.
در تکاپوی خوشبختی
اگر بخواهیم در یک کلام بگوییم که انگیزه آدمی در کنش و کوششی که دارد چه چیز است، طبعا «خوشبختی» به ذهن می آید. برای انسان، سعادت و خوشبختی هدفی بسیار مهم در زندگی است. مردم انرژی قابل توجهی را صرف جستجوی خوشبختی و همچنین در صورت به دست آوردن آن، صَرف حفظ کردن آن می کنند. اهمیّت خاصی که خوشبختی به عنوان یک ارزش انسانی داراست، حسّ ما را برمی انگیزد تا برای نیل به آن، وقت و همّت گماریم.
نکته شایان توجه، اینکه باید باور کرد: «هر کس خود ، عامل خوشبختی خویش است». خوشبختی خریدنی نیست ؛ بلکه دریافتنی است. رسیدن به خوشبختی به قابلیت فردی بستگی دارد. تو می توانی از امکانات مادی و غیرمادی خود طوری استفاده کنی که زندگی ات به جهنم تبدیل شود ، یا طوری که زندگی ات آکنده از زیبایی، عشق، شادی و خوشبختی و صفات بهشتی گردد. این ، به تو بستگی دارد.
دلیل اینکه در دنیا این همه بدبختی و رنج و عذاب وجود دارد، این است که آدمها در فضای غفلتْ سرگرم هستند و نمی دانند بر روی بوم نقاشیِ وجود خویش، چه نقاشی کنند. زندگی به خودی خود، مانند یک بوم سفید نقاشی است. هرچه بر روی آن رسم کنی، همان رخ می نماید. می توانی فلاکت و بدبختی و بیچارگی بر آن نقاشی کنی، و یا می توانی نقش شادی و خوشبختی بر آن بیفکنی؛ تمام شکوه و عظمت وجود انسانیِ تو در این آزادی و انتخاب، خلاصه می شود.
خوشبختی در فرآیند رشد
خوشبختی، شادکامی و کامیابی، آرزوی دیرینه تمامی انسانها بوده است. همه ما محرومیت، درد، رنج، اندوه و مصیبت را پدیده هایی تلخ در زندگی می دانیم و با تلاش بیشتر خود، در پی رفاه و آسایش بیشتر خودمان هستیم، دنبال روزی هستیم که هر آنچه را دوست داریم تهیه نماییم و به جاهایی که علاقه مندیم، به راحتی سفر کنیم، محفلی خوش و شاد، زندگی لبریز از موفقیت، و صفا و صمیمیت فراهم نماییم و سالیان سال، خوشبختی و سعادت را در آغوش خود بگیریم.
این آرزو در سالهای مختلف زندگی، جلوه های خاص خود را به همراه دارد. از این رو، در دوران کودکی، شیرین ترین خواسته ما، بهره مندی از خوراکیهای لذیذ، لباسهای زیبا و بازیهای گوناگون است، و در ایام نوجوانی و جوانی، جلب اعتماد دیگران، مطرح ساختن خود و کسب محبوبیت و معروفیت (با آراستن قیافه و تنظیم رنگ لباس و کسب موفقیتهای شُهرت آور و…)، موضوع خوشبختی، خواهد بود، و در مقاطع سنّی بالاتر، در جلوه های جدید دیگری این آرمان شیرین، رخ خواهد نمود.
راز خوشبختی
از آنجا که انسانها افکار و اندیشه های خود را برمی گزینند، خود، تعیین کننده میزان خوشبختی در زندگی خویش هستند. برای خوشبختْ زندگی کردن باید بر افکار مثبت و خوب، تمرکز و تسلّط داشت. حال آنکه بسیاری از افراد، بر عکس عمل می نمایند. این گونه افراد، تمجیدها و تحسینها از خود را نشنیده می گیرند، امّا حرفهای ناخوشایند و افکار منفی را مدتها در ذهن خویش تکرار می کنند.
خوشبخت زیستن، هنری است که به توانایی فایق آمدن بر مشکلات در کوتاه ترین زمان ممکن بستگی دارد. راز خوشبختی صرفا دانستن و اندوختن راه حلها نیست ؛ بلکه به کارگیری این راه حلها و استفاده مناسب و به موقع از آنهاست. همه آدمها خواهان زندگی راحت و بدون دغدغه هستند ؛ امّا زندگی پر از مسائل و مشکلات است، به طوری که هر مشکل که حل شود، مشکل دیگر رخ می نماید. از این رو، اگر افراد بدانند و به خود بباورانند که مشکلات، بخشی از زندگی در این جهان اند و باید آنها را به عنوان امکانات مبارزه و رشد و محرّکهای زندگی قلمداد کرد، قدرت و کنترل بیشتری بر زندگی خود پیدا خواهند کرد.
از طرفی، هر یک از افراد برای «خوشبخت شدن» به یک تصمیم و اراده جدی نیازمندند ؛ تصمیمی مبنی بر اینکه هر روز از وقت محدودی که در اختیار دارند، بیشترین و بهترین بهره را ببرند. دوران زندگی انسان بر روی زمین، کوتاه است. زمان می گذرد و همه چیز تغییر می کند. شما اختیارات و انتخابهایی دارید که در جریان آنها، رهیاها و اهداف شما به تحقّق می پیوندند.
افکار خود را اصلاح کنید
نوع نگاه آدمی به حوادث، رابطه مستقیم با میزان درد و عذاب ناشی از آن حوادث دارد؛ به گونه ای که اگر با دیدی روشن و مثبت به یک حادثه نگریسته شود، نکات مثبت و آموزنده ای در آن می توان یافت که تسکین بخش و آرامش دهنده انسانهاست. به عنوان نمونه، توجیه زیبایی که برای یک واقعه می کنیم، از شدّت و عمق ناراحتی و استمرار رنج، جلوگیری می کند.
برخی افکار غلط، بزرگ ترین دشمن زندگی افرادند و خسارت و زیان فراوانی بر زندگی وارد می سازند. پاره ای از این باورهای غلط و مخرّب، عبارت اند از: نیاز شدید و غیر اصولی به تأییدشدن از طرف اطرافیان و دیگران، نیاز شدید به جلب توجه بیش از اندازه و نیاز شدید به قدردانی و همچنین اعتقاداتی از قبیل اینکه ما قدرت مقابله با غم و غصه و اندوه و آلام و رنجها را نداریم، و محکوم جبرِ سرنوشتیم.
در مقابل، اعتقادات و باورهای سازنده ای وجود دارند که باعث آرامش و آسایش زندگی می شوند، به طور مثال: اعتقاد به اینکه خدا، پشت و پناه انسانهاست و با تکیه بر قدرت و حمایت او انسانها به پیش می روند، اعتقاد به اینکه آنچه در زندگی رخ می دهد، حکمتی دارد و موجب رشد و تکامل در این جهان و اجر و پاداش در آخرت می شود، باور به اینکه انسانْ ارزشمند است و با تکیه بر ارزشهای درونی خود می تواند بهترین باشد و سرانجام، باور به اینکه: «خواستن، توانستن است» و اینکه افراد، آنچه را که بخواهند، می توانند روزی به دست آورند.
انسانهای عاشق خوشبختی، از خوشحال سازیِ دیگران و انجام دادن کار و خدمت به دیگران دریغ نمی ورزند، ترحّم بیش از اندازه بر حال خود، روا نمی دارند، از اشتغال بیش از حد به خویشتن پرهیز دارند، در دوستی و محبت ورزی پیش گام اند، از کینه توزی و خشونت به دورند، و دارای نگرش مثبت و عزّت نفس بالایی هستند.
خوشبختی از نگاه افراد
دیدگاههای متفاوت و گاه متضاد درباره زندگی، خوشبختی و عوامل سعادت و بهره وری، به گونه ای است که پاره ای از آنها تعجب آفرین، برخی حیرت افزا و بعضی موجب استهزا می شوند.
آنانی که با دانش و بینش روشن، حقیقت هستی و راز آفرینش را دریافته اند، به خوبی می دانند که با تخیلات، و رهیاهای رمانتیک، با افکار و تصوّرات موهوم نمی توان به ساحل خوشبختی و سعادت رسید. خوشبختی از آنِ کسی است که نخست، ارزش والای انسانیِ خود را بیابد و از شرافت رفیع خویش در آفرینش آگاه باشد، خود را برده نان و نام نسازد، و هیچ گاه شخصیت خویش را تنها در زیباییهای زودگذر و جلوه های ناپایدار دنیا، خلاصه نکند.
پرسشهای کلیدی
در تفسیر خوشبختی پرسشهایی وجود دارد که عبارت اند از:
۱ . آیا اساسا عامل و یا عواملی که واقعا انسان را خوشبخت و سعادتمند کند، وجود دارد و یا سعادت، خواب و خیالی بیش نیست و در این جهان، آنچه خلق شده است، درد و رنج و شقاوت و بدبختی است و بس؟
چنانچه می دانیم گروهی از فیلسوفان قدیم و جدید جهان، بدبینی را شعار خود قرار داده بودند و این طور فکر می کردند که جهان، سراسر، تلخی و درد و رنج است. پر واضح است که این طرز تفکر، با تعالیم الهی به هیچ وجه، قابل تطبیق نیست (البته این مجال را گنجایش تفصیل در این باره نیست).
۲ . آیا عامل سعادت و خوشبختی فقط یک چیز است و انسان باید تنها در جستجوی آن یک چیز باشد و یا اینکه سعادت در گرو مجموعه ای از عوامل است؟
۳ . آیا آن یک عامل یا چند عامل، در وجود خود انسانْ نهان است یا در جهان بیرون است و انسان باید آن را از خارج وجود خود به دست آورد؟ و یا پاره ای از عوامل خوشبختی، درونی است و بخشی بیرونی؟
۴ . اگر همه آن عوامل یا بعضی از آنها در خودِ انسانْ نهفته است، آیا در جسم و نیروی جسمانی است و یا در روح و روان آدمی، و یا برخی در جسم و بعضی در روح است؟
اینها پاره ای از پرسشهای کلیدی است که در این موضوع، قابل بحث و بررسی است. البته در این زمینه سخنهای فراوان گفته شده است که خلاصه همه، این پرسش است که: «سرچشمه خوشبختی» کجاست؟
سرچشمه خوشبختی
برخی معتقدند که سرچشمه سعادت (خوشبختی) را در درون خود باید جستجو کرد . آنهایی که تفسیر سعادت را «آسایش از آلام» می دانند، بر این باورند که آلودگی با دنیای بیرون، موجب درد و رنج است و هرچه انسان، بیشتر خود را از جهان بیرونْ بی نیاز سازد و رابطه اش را با بیرونْ قطع کند، از سعادت (که چیزی جز خلاصی از رنج نیست) بیشتر بهره مند می شود. نشانه هایی از این طرز تفکر را در تصوف هندی و افکار بودا و مانی و پیروان ایشان می توان مشاهده کرد.
دسته دیگر، سرچشمه خوشبختی را در جهان بیرون می دانند و معتقدند انسان، موجودی اینْ جهانی است و تحت تأثیر عوامل این جهان است. این دیدگاهِ مادّی مَسلک، سعادت را فقط وابسته به عوامل خارجی می داند.
نظر سوم، این است که سرچشمه سعادت را تنها از درون یا از بیرون دانستن، مبالغه است. انسان نه آن چنان است که بتواند از عوامل بیرونی بی نیاز گردد و بدون استمداد از آنها به کمال و سعادت نائل شود، و نه آن طور که تمام خوشیهایش منبع بیرونی داشته باشد. بلکه کانون توانمندیهای درونی انسان، در کنار منابع محیطی و بیرونی، بروز و ظهور پیدا می کند و به شکوفایی و خوشبختی می رسد.
از این رو، اکثر فرهیختگان، سرچشمه خوشبختی را همزمان هم وابسته به عوامل درونی و هم عوامل بیرونی می دانند. البته سهم هر یک و کیفیت تأثیر هر کدام و نقش ثابت یا متغیّر آنها، متفاوت خواهد بود.
نقش دین در خوشبختی
گرچه معارف وحی و آموزه های دینی، پدیدآورنده نگاه درست به هستی و ارمغان آور الگوهای آسمانی است ، امّا استعداد و ظرفیت افراد در بهره گیری از این منبع سعادت آفرین، به سان مشعلهای شعله ور و فروزانی است که آدمی را به سرمنزل مقصود (که همانا سعادت واقعی است)، هدایت می کند.
دین، هدیه ای الهی است که آرامش خاطر و آسایش وجود تمامی پیروان و شیفتگان را در دوری از نگون بختی و بدبختی فراهم می سازد و راه روشنِ خوشبختی را فرا روی تمامی علاقه مندان می گشاید.
بی گمان، دستیابی به تمام معیارها و پرداختن به همه شیوه های خوشبختی از این رویکرد، در این مجال مختصر نمی گنجد. از این رو، با اشاره به پاره ای از صفات و ویژگیهای بنیادین، تحقیق و بررسی افزون تر به فرصتی مناسب موکول می گردد.
۱ . شناخت و معرفت به دین: آگاهی از دین، اولین قدم در راه رسیدن به موفقیت کامل و خوشبختی واقعی است. لذا بر هر انسانی لازم است دین را به طور کامل بشناسد، تا بهتر بتواند مسیر زندگیِ خود را، بر طبق دستورالعملهای سعادتبخش دین اداره کند؛ چرا که بدون شناخت دین، هرگز عرصه زندگی نمی تواند از توطئه شیاطین ایمن باشد، و از آلوده شدن به امورات ضد خوشبختی در امان باشد.
۲ . صبر، تحمل و توکل: صبر و تحمل در برابر تلخیها و ناراحتیهای دوران زندگی، رمز موفقیت و خوشبختی است. استقامت در مسیر سعادت، آن گاه استمرار دارد که طالب خوشبختی، در اثر ایمان، روح و روان خویش را به صبر و تحمّلْ عادت دهد. انسانی که به چیدن گل زیبا و خوشبویی عشق می ورزد باید در مقابل نیش خارهای اطراف گل ، صبر و تحمل نماید تا بتواند به خواسته والای خود نایل آید. و این همه در شرایطی است که بداند هیچ پناهگاهی در برابر حوادث ناگوار روزگار، ایمن تر از پناهندگی به خدای مهربان نیست. انسان متوکل، ضمن تلاش و تکاپوی بسیار ، خود را صاحب تمام توانها و صلاحیتها نمی داند، با دیده ای فراتر از چشمان ظاهری، کارهای خود را به دست کارسازِ آفرینش و توفیق آفرین هستی می سپارد و با نشاط روحی و قوت قلب در عرصه سعادت و سلامت فعالیت می کند.
۳ . نیت الهی داشتن درکارها: خلوص نیت به پروردگار متعال، راه وصول به خواستها و اهداف است ؛ زیرا جهان هستی با تمام خصوصیاتش تحت سیطره و اراده اوست و هیچ عاملی نمی تواند بدون اراده خداوند، مفید یا مضر به حال کسی باشد، و خداوند، اراده کرده است آنانی را که با نیت خالص عمل کنند، سعادتمند سازد.
۴ . دانش و بینش: دانش، مشعل فروزان دیدن است، و بینش، روشنگرِ خوب دیدن، درست دیدن و به جا دیدن . انواع داراییهای مادی و معنوی و تمامی امکانات رهیایی، در صورتی زمینه ساز نیکْ انجامی و خوشبختی خواهند بود که در مسیر انسانی و انگیزه الهی به کار گرفته شوند. دانش و بینش، لحظه های زندگی را صفحات زرّینی می کنند که همه نعمتها، به کیمیایی ارزشمند، تبدیل شده، در راه رسیدن به خوشبختی و سعادت رقم می خورند.
۵ . رهایی از اسارتهای لذّت بار: غبارروبی ضریح وجود از دلبستگیهای پوچ و بی محتوا و پاک کردن آیینه نفس از وابستگیهای پست، زمینه ساز رویش زلال عشق و معرفت بر صفحه دل و رواق دیده می شود. ارمغان هدایتی که رسولان الهی نخستین وظیفه خود را در انجام دادن آن بیان کرده اند، تهذیب نفس و رهایی از اسارت ذلت بار است. بی شک، هرچه زنجیرهای وابستگی به تعلقات مادی و هوسهای حیوانی کمتر باشد، قدرت پرواز و شکوفایی بیشتر خواهد شد، و این، رمز سعادت و راز خوشبختی حقیقی در گذر زندگی دنیوی است.
۶ . اخلاق شایسته: گام دیگر در دستیابی به قلّه رفیع خوشبختی آن است که در عرصه زندگی در مدار حق و بندگی، اخلاق شایسته پیدا کنیم، رویی گشاده، اخلاقی ملایم و سخنانی زیبا و مهدبانه داشته باشیم، از سلیقه های شخصی ای که آنها را به نام دین جا می زنیم، دوری کنیم، خودسازی را در خمودی، بی حالی، بداخلاقی و سکوت بی جا ندانیم، و از آن سو، خوش اخلاقی را در شکستن حریم الهی و دریدن مرزهای دین نبینیم.
اخلاق در نگاه پاکِ معصومان(ع) خوشبختی جاودان معرفی شده است. رسول اکرم(ص) فرمود: «کسی که این ویژگیهای شایسته را دارا باشد، نیکبختی دنیا و آخرت را از آنِ خود کرده است: اخلاق نیک که با آن در بین مردم و با آنان زندگی کند ؛ قلب خاشع و سپاسگزار از تمامی نعمتهای الهی ؛ زبانی که به ذکر خداوند مشغول است».
و چون شخصی از رسول اللّه (ص) دستورالعملی خواست تا با عمل بدان محبت خدا، خلق خدا، افزایش مال و دارایی، طولانی شدن عمر و محشورشدن با پیامبر را ـ که دستاوردی جز خوشبختی دنیا و نیکبختی آخرت نخواهد داشت ـ به دست آورد، حضرت فرمود: «اگر محبت خداوند می خواهی، پرهیزکار و متقی باش، اگر علاقه مردم را می جویی به آنان نیکی کن و از آنچه در دستشان می بینی، روی بگردان، اگر افزایش داراییِ خود را طلب می کنی، آن را از حقوق الهی و مردم، پاک کن، اگر سلامت تن می خواهی، بسیار صدقه بده، اگر بلندی عمر می جویی، صله رحم کن واگر به دنبال محشورشدن با من هستی، سجده هایت را طولانی نما».
آفرینش برای خوشبخت شدن
امروزه تکنولوژی، ما را هم نسبت به درد خود بی احساس کرده است و هم نسبت به درد دیگران . بدین ترتیب که بیش از حد در معرض مسائل غامضِ سرگرم کننده قرار گرفته ایم. صادقانه در مورد زندگی خود فکر کنید. آیا وقتتان را صرف کارهای پرمعنایی می کنید که باعث خوشبختی شما شود؟ یا اکثر وقت خود را صرف کارهایی می کنید که موجب رضایت شما نیست؟ اگر زندگی تان به پایان برسد آیا آرزو خواهید کرد که زمان بیشتری را به گونه ای متفاوت سپری می کردید؟ اگر تنها یک ماه از عمر شما باقی مانده باشد، چه چیزی را تغییر می دهید؟
داشتن خوشبختی یعنی توجه کردن به هر لحظه زندگی؛ در هر لحظه ای که کاملاً حضور دارید، یعنی فرصت حاضر را قدر دانستن و در زمان حال زیستن. برخی افراد، هنر در حالْ زیستن را ندارند، زمانِ حال خود را با اشتغال فکری به خاطرات گذشته یا انتظارات پوچ آینده تخریب می کنند. انسان خوشبخت، فرزند زمان حال است، در زمان حال زندگی می کند، گرچه زندگی در زمان حال را به معنای نادیده گرفتنِ غیر عقلانیِ گذشته و یا مهیا نشدن برای آینده تلقی نمی کند. او می داند برای خوشبخت شدن به دنیا آمده است، پس در این مسیر، از هیچ تلاش و کوششی دریغ نمی ورزد.
آیین خوشبختی
شما نیز می توانید با رعایت نکات زیر، احساس آرامش و خوشبختی را در خود افزایش دهید:
۱ . مرتب و منظم باشید و برای کارهایتان برنامه ریزی کنید.
۲ . در کارهای هدفدار، بهره ور باشید.
۳ . به افراد دیگر محبت بورزید، و روابط شخصی رضایت بخش را توسعه دهید.
۴ . نگرش مثبت داشته باشید و تفکر مثبت و خوش بینانه را توسعه دهید و نگرشهای منفی خود را کنترل کنید.
۵ . در زمان حال زندگی کنید و از آینده، استقبال نمایید، و اهداف شخصی برای خود تعیین کنید.
۶ . هویتِ مربوط به شخص خودتان را کشف کنید.
۷ . به وقایع شاد و خوش زندگی، ارج نهید.
۸ . در روابط میانْ فردی، سعی کنید اهل گذشت و بخشندگی باشید.
نکته پایانی
لحظات خوشی و نیکبختی همیشه در دسترس هستند، به شرط آنکه:
به هستی خوشبین باشید، نَفَس عمیق بکشید و به آفتاب، سلام کنید. برای وقتتان ارزش قائل شوید، و آن را تلف نکنید ؛ برای زندگی و سلامت خود سپاسگزار باشید ؛ به یاد داشته باشید، هیچ گاه برای مهرورزیدن، دیر نیست ؛ به روح اطرافیان خود توجه کنید ؛ محبت خود را به دیگران ابراز کنید؛ برای زندگی روزمره سپاسگزار باشید؛ برای نعمتهای خداداد، شکرگزار باشید ؛ به یاد داشته باشید که خوشبختی، تنها امتداد شادی و سادگی است ؛ در هر حال، همواره به یاد خدا باشید ؛ در دوستی با خدا استوار باشید .
و مطمئن شوید که آفرینش برای خوشبختی شماست…
منبع: shah-kelid.blogfa.com. مقالۀ خوشبختی چیست؟ و خوشبخت کیست؟ مقدمه: پارسی گو.
مطلب خوبی بود