مجله اینترنتی پارسی گو: فکر کردن به این که استن لورل هشت سال را بدون دوست و همکار و یار غارش، اولیور هاردی زندگی کرده باشد، سخت و دردناک است و این وضعیت هیچ نسبتی با آن فضای شاد و کمیکی ندارد که آنها در طول سالها برای ما تصویر کردهاند. تلخی و دشواری همه این لحظات زمانی بیشتر میشود که بدانیم این دو بیش از ۳۰ سال را با هم سر کردهاند. پس میتوان کمی حال و روز خراب لورل را در فقدان دوستش هاردی تصور کرد.
هاردی و لورل احتمالا میتوانستند بیش از آنچه عمر کردند، به زندگی ادامه دهند. مرگ در ۶۵ سالگی، رفتن زودهنگام و غیرمنتظرهای برای هاردی محسوب میشود، البته اگر میدانستیم که او و لورل بشدت سیگاری بودند، شاید این مرگ با آن وضعیت جسمانی (چاقی هاردی) چندان هم عجیب و ناگهانی نبود.
اولین شوک به رفاقت آنها در می سال ۱۹۵۴ وارد میشود و آن، زمانی است که هاردی دچار حمله قلبی خفیف میشود. اگرچه این اتفاق باعث شد هاردی بیشتر مراقب خودش باشد و استن لورل هم بیشتر از قبل اخبار سلامت او را دنبال کند، اما دو سال بعد هاردی یک سکته شدید مغزی میکند و زمینگیر میشود. سال بعد دو سکته مغزی دیگر از راه میرسد، هاردی به کما میرود و تمام. بیماری و خانهنشینی هاردی، اثر مخربش را روی جسم و روحیه استن لورل هم گذاشت، آنقدر که لورل به قدری حالش بد بود که حتی نتوانست در مراسم تشییع جنازه رفیق نازنینش شرکت کند، اما هیچ کدام از این درد و رنجها باعث نشد او شوخی و شوخ طبعیاش را دستکم در انظار از دست بدهد.
وقتی از استن لورل پرسیدند چرا به مراسم خاکسپاری بهترین دوستش نیامده، جواب داد: بچه (اشاره به لقب هاردی در دوران کودکی) میفهمه. او حتی این شوخطبعی را حوالی مرگ خودش در ۷۴ سالگی هم داشت و در وصیتنامهاش نوشت: اگر کسی در مراسم تشییع جنازه من گریه کند، دیگر با او حرف نخواهم زد!
و این شاید رمز و راز موفقیت و محبوبیت لورل و هاردی در سینمای کمدی و خنده باشد؛ این که در بدترین و تلخترین شرایط، شوخطبعی و خنده را برای ایجاد امید و نشاط مردم از دست ندهی. لورل که ۱۸۹۰ در چنین روزی به دنیا آمد و دوستش هاردی و دیگر استادان کمدی، همیشه همین طور بودند و وقتی روی صحنه یا جلوی دوربین فیلمبرداری میرفتند، برای رسالت مهمشان که همان نشر شادی بود، صورتک خنده را جایگزین آن صورتک غم و گریه ـ به خاطر مشکلات و گرفتاریها و نـاراحـتیهـای شخصی مثل هر انسان دیگری ـ میکردند و مهیای خنداندن جهان میشدند، گویی که از هفت دولت غم و غصه آزادند.
گردآوری و تنظیم: پارسی گو
منبع: یادداشت علی رستگار. روزنامه جام جم