دزدی وارد خانهای شد و شروع کرد به بیرون بردن لوازم از خانه و تقریباً هر چیزی را که به دستش رسید، خارج کرد. صاحبخانه که در خیابان سرگرم صحبت با دوستی بود، دزد را دید که دارد اموال او را بغل بغل با خود بیرون میبرد. چند دقیقه صبر کرد، سپس به خانه رفت و خود را در پتویی پیچید و به خواب زد. وقتی دزد برای بردن وسیله دیگری برگشت، پرسید: «تو اینجا چکار میکنی؟» مرد جواب داد: «مگر قرار نیست با هم اسباب کشی کنیم؟»
همه ما میدانیم که خندیدن با دیگران، میتواند تاریکترین روزها را روشن کند. همه ما از دوران کودکی تاکنون، یعنی آن زمان که لبخندهای کودکانه و حرکاتمان خنده به لبهای اطرافیان میآورد با جادوی خنده آشنا هستیم.
دوران نوجوانی، دورانی که در آن تقریبا هر چیزی ما را به خنده میانداخت. نیز با شادی و تفریح زیادی سپری شد. گاهی بزرگترها که قادر به درک ما نبودند، ما را به خاطر این خندهها به سبک مغزی و «بچگی» متهم میکردند؛ تازه این جدای از آن ریسه رفتنها و قهقههای گاه و بیگاهی بود که ما را از خود بی خود میکرد و هیچ چیز و هیچ کس نمیتوانست جلو آنها را بگیرد. با همه اینها، تنها همین اواخر بود که واقعاً یاد گرفتیم از شوخی و لودگی برای برخورد غیر جدی با مسائل و رویدادها و رهانیدن خود از هیجانات استفاده کنیم.
جوهر هزل و شوخ طبعی
دیدن و دریافتن هزل و طنز موجود در موقعیتها و رویدادها، از فشار و هیجان آنها در نظر شما میکاهد و به شما میفهماند که مسائل و مشکلات فقط به آن اندازه اهمیت دارند که خود شما تعیین میکنید. فرض کنیم شیء گرانبهایی را گم میکنید. اگر از دست دادن آن را ضرری جدی تلقی کنید، این ماجرا تبدیل به یک فاجعه میشود. اگر بتوانید به این موضوع بخندید، قدرت آن را دارید که وضعیت پیش آمده را خندهدار و مضحک ببینید. جوهر و خمیره هزل و شوخی در آن بخش از مسائل و رویداها وجود دارد که ماهیتی خیالی و ساختگی دارند؛ مردی میرود در اتومبیلش را باز کند، دسته در کنده میشود و در دستش میماند. مرد آن قدر غافلگیر میشود که برای یک لحظه زبانش بند میآید. از نظر ما که تماشاچی هستیم، واکنش او مضحک ترین چیز ممکن است؛ زیرا میدانیم که این صحنه واقعی نیست و برنامه ریزی شده است این ماجرا از این رو خندهدار است که فردی (آن مرد) یک تصور باطل را با واقعیت اشتباه میگیرد.
شوخی در تقابل با ایدههای مألوف
شوخی از هر نوعی که باشد، همیشه افکار و ایدههای مألوف و پذیرفته شده را زیر سؤال میبرد و تفاوت یا فاصله موجود میان واقعیت و نحوه بیان آن را به بازی میگیرد. بعضیها به کلی فاقد شوخ طبعی هستند زیرا احتمالاً آگاهانه سعی میکنند با مسائل جدی برخورد کنند. شاید فکر میکنند که اگر جدی باشند، مهمتر جلوه میکنند و یا اعتبار بیشتری به دست میآورند. شوخ طبعی یعنی اینکه بتوانید از وجود خودتان بیرون بیایید. بیطرفانه به خود نگاه کنید و خودتان را زیاد جدی نگیرید- یا به عبارتی بتوانید به خود بخندید. این کار به شما امکان میدهد که هنگام برخورد با مسائل جدی و خطیر، با حفظ فاصله معینی میان خودتان و آن مسئله، خود را با آن مرتبط ندانید. این روش، برخورد با مسائل را برای همهی کسانی که درگیر آنها هستند، آسانتر میکند.
به طور معمول شوخی بیش از آنکه کسی را به خنده بیندازد، لبخند به لبها میآورد. به ندرت پیش میآید که بی غل و غش و شادمانه بخندیم زیرا خندیدن کار نسبتا سنگدلانهای است و ما را وادار میکند از تصورات و توهماتی که از مدتها پیش به آنها چنگ میزدهایم، دست برداریم. با این همه، شوخی نیروی آزادی بخشِ عظیمی است؛ درست در همان لحظه که تصور آزار دهندهای که تاکنون موجب عذاب ما میشده است، در انفجار خنده و شوخی حل میشود، بار غصه آن نیز وجودمان را ترک میکند.
شوخ طبعی؛ استفاده از هزل و شوخی
در برخورد با آدمهای مشکل، شوخ طبعی شما اندوخته و راه چارهی مهمی است و میتوانید برای کاستن از تنش و هیجان وضع موجود و خنثی کردن پرخاشگری دیگران از آن بهره بگیرید. با هم نگاهی به نمونههایی از چند موقعیت حساس میاندازیم که در آنها، استفاده از شوخی ثمربخش خواهد بود. وقتی میخواهید بدون اینکه شخصی را ناراحت کنید، به او جواب رد بدهید.
اگر مشکلی بیش از حد فکرتان را مشغول کرده و فقط همان راه حل معمول و همیشگی به فکرتان میرسد، شوخی به شما کمک میکند که آن را در قالب دیگری بیان کنید و خود را از درجا زدن در چرخه افکاری بیثمر برهانید.
آیا تا به حال متوجه شدهاید افرادی که ساعات متمادی با عجله زیاد کار میکنند، غالباً بعد از کار نیاز دارند که بنشینند و درباره هر چیز و همه چیز لطیفههای ابلهانه تعریف کنند؟ این راه حلی ساده برای تخلیه تنش است که شوخی در آن نقش دریچهی اطمینان را بازی میکند.
در جریان یک کشمکش، وقتی مذاکرات به بن بست میرسد، شوخ طبعی میتواند مانع را از جلو راه بردارد و افراد را تحریک کند تا از سنگرها و موضعهایی که به آن پناه بردهاند، بیرون بیایند. در چنین شرایطی شوخی راههای ارتباطی تازهای را میگشاید.
اگر می خواهید با افرادی رابطه برقرار کنید که گوش شنوا ندارند، شوخی میتواند بیآنکه کسی را برنجاند، توجه افراد را جلب کند.
اگر میخواهید کاری کنید که فردی احساس راحتی و آسودگی کند، میتوانید با استفاده از شوخی محبت آمیز از موانعی چون سن، میزان تحصیلات، موقعیت اجتماعی، علایق متفاوت و غیره بگذرید.
اگر قرار است در حضور جمعی حرف بزنید، با شوخی کردن آرامش پیدا میکنید و موفق به جلب توجه افراد میشوید.
از این مثالها در مییابیم که شوخی وسیلهی بسیار خوبی برای تضمین موفقیتِ روابط میان- فردی است.
شوخ طبعیتان را تقویت کنید
شوخ طبعی با قابلیت فرد برای تفریح و بازیگوشی پیوند دارد و از ملزومات حتمی هر نوع اندیشه خلاق است. برای تقویت شوخ طبعی خود، باید خوشی و تفریح را برای خود مجاز بدانید. برای مثال، آیا کار را نوعی مجازات به حساب میآورید یا فکر میکنید مطلوبترین نوع کار آن است که با تفریح همراه باشد؟ فکر میکنید مشکلات برای این به وجود آمدهاند که شما را نابود کنند یا برای اینکه قوه تخیلتان را به کار بیندازند؟ در زندگی خود تا چه حد به خلاقیت و بازی و تفریح بها میدهید و چه نقشی برای آنها قائلید؟ اگر از آن افرادی هستید که هر روز دست کم یک بار از ته دل میخندند. نیازی به مطالعه این مطلب ندارید؛ تنها عدهی کمی به اندازه کافی خوشحال و راضی، یا در آن حد نسبت به مشکلاتشان بیاعتنا هستند که بتوانند حتی روزی یک بار بخندند، این مطلب مخصوص آنهاست.
یک چیز مسلم است، شوخی و هزل آدمها را میخنداند، یا دست کم لبخند به لبهایشان میآورد، به همین دلیل است که به تنهایی هم میتوان خندید، حتماً بارها در خلوت خودتان متوجه شدهاید که هنگام خواندن یا شنیدن مطلب مضحکی، دارید با صدای بلند میخندید، شما میتوانید دیگران را هم به خنده بیندازید، اما برای خنداندن دیگران ابتدا باید خودتان را بخندانید. خنده مسری است، درست همان گونه که دلزدگی و افسردگی به دیگران سرایت میکند. اگر عادت به خندیدن نداشته باشید. غیر ممکن است که بتوانید از شوخ طبعی خود استفاده کنید.
جواب منفی با استفاده از شوخی!
اول: شوخی زمان در اختیارتان قرار میدهد
خنداندن طرف مقابل به شما فرصت میدهد که افکارتان را تنظیم و استدلالهایتان را آماده کنید. علاوه بر این، در کاستن از تنش و نگرانی هر دوی شما نیز نقش مهمی دارد.
دوم: شوخی از خوار شدن و خجالت زدگی افراد جلوگیری میکند
رئیستان از شما میخواهد اضافه کاری کنید. ترجیح میدهید این درخواست را رد کنید اما نمیخواهید با او مخالفت کنید. به خصوص که چند نفر دیگر هم آنجا حضور دارند. این را هم میدانید که او آدم عصبی مزاجی است، بنابراین امتناع شما باید کاملاً سیاستمدارانه باشد.
چه پاسخی میتوانید بدهید؟ «قربان، راستش خیلی دلم میخواهد بمانم اما ساعت از هفت که میگذرد، من بیاختیار صفرها را با اعداد جمع میکنم! برای محافظت از سرمایه شرکت هم که شده، بهتر است برای تمام کردن این کار تا صبح دوشنبه صبر کنم. نظر شما چیست؟»
به این ترتیب هیچ کس در این ماجرا سرشکسته نمیشود، شوخی شما باعث خنده و تفریح همه آنهایی که در اداره حضور دارند میشود و رئیستان بیآنکه دلیلی برای عصبانیت داشته باشد، پیام شما را دریافت میکند.
سوم: شوخی از تنش میکاهد
فرض کنید فردی چیزی از شما میخواهد که مایل نیستید آن را به او بدهید (آن چیز ممکن است وقت شما باشد یا مشارکت در یک فعالیت) در این شرایط میتوانید با شوخی تنش را کاهش دهید و در عین حال به آن فرد بفهمانید که امتناعتان از روی بدخواهی نیست. این نکته بسیار اهمیت دارد. به خصوص اگر قبلاً هم در شرایط مشابه، به ناچار به او جواب رد داده باشید:
برای شام ده نفر میهمان دارید و همه وقت امروز خود را به تهیه مقدمات شام اختصاص دادهاید. صبح یک نفر تلفن میکند و از شما میخواهد چند ساعت از وقت خود را به او بدهید. رابطهتان با آن فرد از هر نوعی که باشد (دوستی، خویشاوندی، کاری و غیره) میتوانید، با استفاده از اشکال مختلف ترفند زیر، مشکل را حل کنید: آرام و خونسرد بگویید: «میدانم که امروزه به من احتیاج داری، فقط اگر بتوانی به یک موسسه تهیه و توزیع غذا زنگ بزنی و سفارش یک شام ده نفره را برایم بدهی که سر ساعت هفت در خانهام باشد، با کمال میل به تو کمک میکنم.» به این ترتیب، تقاضایی را با یک درخواست بعید و غیر معمول پاسخ میدهید و پذیرفتن تقاضای آن فرد را به این شرط منوط میکنید. با این سیاست، از تنشی که یک پاسخ منفی صریح بدون تردید ایجاد خواهد کرد، میگریزید و باعث سرشکستگی آن فرد هم نمیشوید.
چهارم: شوخی پرخاشگری را کاهش میدهد
شوخی پرخاشگری را کاهش میدهد و شاید این مهمترین تأثیر آن باشد. میدانید که پرخاشگری در صورتی که مهار نشود، چه مخاطراتی خواهد داشت، پرخاشگری به سرعت اوج میگیرد و تبدیل به خشونت لفظی میشود، شما را از رسیدن به هدفتان باز میدارد و گاهی به از دست دادن دوستی، محبت و احترام طرف مقابل میانجامد، شوخی به شما کمک میکند که از همه این عوارض دوری کنید. به محض اینکه سعی میکنید خود را به لودگی بزنید، بدنتان شل و حالت قیافتهتان ملایم و مهربان میشود، بارقه لبخند چهرهتان را روشن میکند و مجموعه این حالات ادامه پرخاشگری و خشونت را برای طرف مقابل بسیار دشوار میسازد باهم نگاهی به این نمونه میاندازیم:
برای خرید هفتگی به سوپر مارکت رفتهاید و در صف صندوق منتظر نوبت ایستادهاید و شما آن قدر نزاکت دارید که به دو نفر که هر کدام فقط یک قلم جنس انتخاب کردهاند، اجازه دهید قبل از شما پرداخت کنند، سرگرم چیدن اجناس خود روی ریل صندوق هستید که نفر سوم هم از راه میرسد و میپرسد: «اجازه میدهید من بروم جلو؟ من فقط همین چند قلم جنس را دارم». اولین واکنشی که در شما برانگیخته میشود، پرخاشگرانه است و دلتان میخواهد بگویید: « نخیر، اجازه نمیدهم! شما هم مثل بقیه توی صف بایستید! من تا همین جا هم به اندازه کافی نوبتم را به بقیه دادهام!» اما خوشبختانه به جای این کار، به حس شوخ طبعی خود متوسل میشوید و همچنان که به چیدن اجناس روی ریل ادامه میدهید، لبخندزنان میگویید: «من امروز بعد از ظهر سخت درگیر کمک به زنی بودم که داشت پنج قلو به دنیا میآورد و در همان گیر و دار یادم افتاد که هیچ خوردنی برای شام ندارم. با اینکه خیلی دلم میخواهد نوبتم را به شما بدهم، اما چون هر لحظه ممکن است سر و کله پنجمین نوزاد پیدا شود، باید فورا برگردم!» در چنین شرایطی آن فرد با اینکه خواهشش را رد کردهاید، به احتمال زیاد خندهاش میگیرد و مشکل دوستانه حل میشود.
از کنایه زدن خودداری کنید
مراقب لحن خود باشید. یک شوخی واحد، بسته به شیوهای که بیان میشود، ممکن است یک شوخی دلنشین تلقی شود و یا ریشخند و تمسخر به حساب بیاید، هیچ گاه افراد را دست نیندازید، طعنه و کنایه مانند شمشیر دولبهاند. زیرا شما را در وضعیت «برنده- بازنده» قرار میدهند. خطر بالاگرفتن درگیری و خشونت لفظی را پیش میآورید. زیرا وقتی طرف مقابل متوجه مقصود شما بشود. به احتمال زیاد مقابله به مثل میکند.
برخورد با آدمهای مشکل، به یک معنا، رویارویی با ترسهای خودتان نیز هست؛ یعنی تاراندن آن ارواح قدیمی و تبدیل زندگی به تجربهای سازگار و سامان یافته که دیگران هم بتوانند در آن سهیم باشند و تحسینش کنند. با پیروی از توصیههای ذکر شده، تنشهای روزمره زندگیتان به تدریج کاهش مییابد.
امید من این است که با مطالعه آنچه که گفته شد و به کار بستن شیوههای برخورد با آدمهای مشکل، تغییرات مثبتی در زندگی شما ایجاد کند؛ اکنون همه چیز به شما بستگی دارد و فقط شما هستید که میتوانید این حرفها را به عمل تبدیل کنید. موفق باشید!
منبع: پارسی گو. برگرفته از کتاب: چگونه با آدمهای «مشکل» برخورد کنیم/ تالیف آلن اوئل، کریستین گادفروی؛ مترجم شهره نور صالحی.- تهران: پیدایش، ۱۳۸۶.