مجله اینترنتی پارسی گو: انواع ادبی به دسته بندی های نوین ادبیات اطلاق می شود و در ادبیات فارسی انواع ادبی به چهار دسته ادبیات غنایی، ادبیات حماسی، ادبیات نمایشی و ادبیات تعلیمی تقسیم بندی شده است. با ما همراه باشید:
انواع ادبی فارسی دستهبندی نوینی است که پژوهشگران معاصر با توجه به انواع ادبی در جهان برای ادبیات فارسی در نظر گرفتهاند. این دستهبندی شامل ادبیات حماسی، ادبیات غنایی، ادبیات نمایشی و ادبیات تعلیمی میشود.
دسته اول انواع ادبی : ادبیات غنایی
ادبیات غنایی از غنا گرفته شده است و «غِنا» در لغت به معنای آوازِ خوش، سرود و نغمه است و در اصطلاح به نثر یا شعری گفته میشود که بیانگر عواطف و احساسات شخصیِ شاعر یا نویسنده شدهاست. یکی از زمینههای مهم شعر غنایی، بُعد اجتماعیِ آن است؛ برای مثال، مناجات سنایی، حبسیه مسعود سعد سلمان و غزل حافظ و طنز عبید زاکانی و مرثیه ملکالشعراء بهار، دارای پیام مهم اجتماعی هستند.
در ادبیات فارسی چندین منظومه غناییِ درخشان وجود دارد؛ مانند ویس و رامین، خسرو و شیرین و لیلی و مجنون. موضوع اصلی این منظومههای داستانی، بیان حالات و احساسات مربوط به «وصال» و «فراق» است.
ادبیات عرفانی ایران نیز در حوزه ادبیات غنایی جای دارد. در این عرصه نیز آثار بزرگی چون کشفالاسرار و عدةالابرار، اسرارالتوحید، مرصادالعباد، مثنوی معنوی و به نظم و نثر آفریده شدهاند.
یکی از انواع چهارگانه ادبی، شعر غنایی است که در واقع آینه عواطف و احساسات و آلام یا لذات شاعر است. به عبارتی، لذتها، شادیها، دنیای آرمانی، یأسها و ناامیدیها، تمام اندیشههایی است که فحوای شعر غنایی را تشکیل میدهد. این نوع ادبی، از ژانرهای ادبیِ پرطرفدار در ادبیات فارسی است؛ به گونهای که شاید بتوان گفت هیچ شاخهای از اشعار روایی و آثار ادبی، جذابتر و پرکششتر از قصههای عشقی نیست و همه انواع ادبی، از مدح و تغزل گرفته تا پند و اندرز، وصف، مرثیه، ساقینامه و غیره، در این نوع ادبی گرد آمدهاست. رواج قصههای عاشقانه در ادب فارسی تا آنجا بود که منظومههای بزمی و عاشقانه فراوانی به واسطه شعرای زبان فارسی سروده شد.
شعر غنایی در سه شکل کوتاه (رباعی و دوبیتی، (متوسط) غزل و قطعه) و بلند (مثنوی) جلوه میکند. شکل اخیر بیشتر برای سرودن داستانهای بلند عاشقانه بهکار میرود. یکی از شایعترین گونههای شعر غنایی، داستانهای عاشقانه است.
در عصر سلجوقیان با ترجمه منظومه مشهور ویس و رامین (۴۴۶ ه.ق) از متن پهلوی آن به فارسی دری نظم داستانهای غنایی مورد توجه قرار گرفت. این منظومه کهن ایرانی، سرمشق شاعر بلندآوازه عرصه داستانسرایی، یعنی نظامی گنجوی قرار گرفت. قرن ششم از نظر به نظم درآمدن داستانهای غنایی، با وجود نظامی گنجوی بیش از پیش درخشید. او توانست با کمک گرفتن از تجربهٔ ادبی دو شاعر بزرگ و منظومهپرداز پیش از خود، یعنی فردوسی و فخرالدین اسعد گرگانی، منظومههای مخزنالاسرار، خسرو و شیرین، لیلی و مجنون، هفت پیکر و اسکندرنامه را که بر روی هم «پنج گنج» خمسه نظامی را تشکیل میدادند، بیافریند. آثار وی از چنان محبوبیتی برخوردار شد که، شاعران توانمندی چون امیرخسرو دهلوی، خواجوی کرمانی و عبدالرحمان جامی به تتبع آثار وی پرداختند.
در سدههای هفتم و هشتم هجری، با رویکرد گسترده شاعران به غزلسرایی، شعر غنایی ایران بیش از پیش در قالب غزل چهره مینمود و مرکزیت قالب غزل در شعر غنایی فارسی تا پیش از گسترش شعر نو نیز ادامه داشت… شعرهای غنایی قرن نهم نیز ادامه همان شعرهای دو قرن پیشتر بود؛ اما با ظهور صفویان و هجرت بسیاری از شاعران به هند، باریکبینی و نازکاندیشی و گاه استفاده افراطی از نماد در سبک هندی، شعر غنایی فارسی، اندیشههای حکمی و عرفانی بیشتری یافت».
دسته دوم انواع ادبی : ادبیات حماسی
حماسه گونهای از متون وصفی است که به توصیف اعمال پهلوانی و افتخارات و بزرگیهای قومی یا فردی میپردازد. محققان منظومههای حماسی را به دو نوع تقسیم کردهاند: منظومههای حماسی طبیعی و ملی که خود به دو گونه حماسههای اساطیری و پهلوانی مانند قسمت عمدهای از شاهنامه و منظومههای حماسی تاریخی مانند اسکندرنامه بخش میشود و منظومههای حماسی مصنوع همچون هانرید اثر ولتر. حمله حیدری از باذل مشهدی
حماسه های ایرانی
در کنار شاهنامه که مجموعهای از بسیاری از منابع تاریخ و اسطوره ایران باستان است، شماری دیگر از حماسههای فارسی در دست است که از حماسهسرایی ساسانی ریشه میگیرند ازجمله: گرشاسبنامه، بهمننامه، فرامرزنامه، کوشنامه، برزونامه، شهریارنامه، آذربرزیننامه،بیژننامه، لهراسبنامه و سامنامه .
فهرست حماسههای ایرانی که دکتر ذبیح الله صفا میدهد شامل این کتابها نیز هست: داستان کک کوهزاد، داستان شبرنگ، داستان جمشید و جهانگیر نامه.
انواع حماسه
- حماسه اساطیری، که از قدیمی و اصلیترین نوع حماسهاست و بر مبنای اساطیر شکل گرفته؛ مثل گیل گمش و بخش اول شاهنامه.
- حماسه پهلوانی، که در آن از زندگی پهلوانان سخن رفته و قهرمان معمولاً یک پهلوان مردمی است که برای او مرگ بهتر از ننگ است. مثل زندگی رستم در شاهنامه.
- حماسههای دینی یا مذهبی، که در آنها قهرمان یکی از رجال مذهبی و داستان آن ها بر مبنای اصول یکی از مذاهب است. مثل کمدی الهی دانته و خاوران نامه ابن حسام خوسفی.
- حماسه عرفانی، که در این گونه حماسه قهرمانان بهد از شکست دادن دیو نفس و در طی شعری مخاطرهآمیز در جاده طریقت نهایتاً به پیروزی که همان وصول به جاودانگیست دست مییابند. مثل تذکرةالاولیا و منطق الطیر.
دسته سوم انواع ادبی : ادبیات نمایشی
ادبیات نمایشی گونهای از ادبیات است که برای اجرا در صحنه تئاتر یا مکانهای دیگر تنظیم و نوشته شده باشد و نمایشنامه، فیلمنامه و تعزیه نامه و امثال اینها را در بر میگیرد.
در ایران اشکال کهن نمایش ریشه در مذهب داشت. کهنترین آنها مراسمی بود که در آنها مغها سرودهای اوستا را همراه با رقصهای دستهجمعی میخواندند. در ایران باستان نمایش وارههایی به مناسبت پیروزیها و سوگواریها بر پا میشد از آن جمله کین سیاوش که برای سوکواری کشته شدن وی هر سال در نواحی شمال شرقی ایران اجرا میشد و تا سده چهارم رایج بود، و نیز کین ایرج، مویه زال، آیین جمشید و گریستن مغان پس از این نمایش وارهها در دورههای مختلف اشکال گوناگون نمایش در ایران پدید آمد که از آن میان میتوان به نمایشهای کوسه برنشین پیش از اسلام و سپس پرده بازی و میرنوروزی و انواع نمایشهای سنتی مانند معرکهگیری، نقالی و روحوضی اشاره کرد که چون نمایشهایی عامیانه بود چندان نیازی به متن و نمایشنامه مشخص نداشت. تنها گونه نمایشهای سنتی ایرانی که میتوان نوشتاری برای آن جست تعزیه است. تعزیه که از زمان معزالدوله دیلمی به صورت دستهها و مراسم سوکواری اجرا میشد تا اواخر دوره صفویه به شکل نهایی و امروزی خود دست یافت.
نمایش به شکل امروزی آن با ترجمه نمایشنامههای غربی به ایران راه یافت که در این میان سهم آثار ترجمه شده مولیر نمایشنامهنویس فرانسوی بیش از دیگراناست. از اواسط دهه ۱۳۳۰ برپایی سالنهای جدید نمایش و برگزاری جشنوارههای تئاتر و توجه روشنفکران به ریشههای هنر بومی و ملی سبب رونق دوباره نمایشنامهنویسی شد. غلامحسین ساعدی (با نام مستعار گوهرمراد)، بهرام بیضایی ، اکبر رادی، خسرو حکیم رابط واسماعیل خلج از برجستهترین نمایشنامهنویسان معاصر بهشمار میروند.
دسته چهارم انواع ادبی : ادبیات تعلیمی
به آن دسته از آثار ادبی اطلاق میشود که محتوای آنها آموزههای اخلاقی، اجتماعی یا علمی است و به هدف تعلیم و تربیت آفریده میشوند. تعلیم و تربیت همواره یکی از نخستین دغدغههای بشر بوده است و اصولاً رسالت پیامبران و نقش آنها در زندگی انسانها برای رسیدن به این هدف بوده است. به تدریج با پیدایش و تکامل ادبیات و تقسیم آن به انواع مختلف بسیاری از ادیبان بر آن شدند تا با درآمیختن ادب و آموزههای پرورشی راه را برای رسیدن به این امر هموار کنند و بدین ترتیب ادب تعلیمی شکل گرفت؛ بنابراین منظور از ادبیات تعلیمی ادبیاتی است که نیکبختی انسان را در بهبود منش اخلاقی او میداند و خود را متوجه پرورش قوای روحی و تعلیم اخلاقی انسان میکند. (منبع: kelk1341.blogfa.com)
منبع: مجله اینترنتی پارسی گو
درج مطالب مجله اینترنتی پارسی گو با ذکر منبع (www.parsigoo.com) بلامانع است.