مجله اینترنتی پارسی گو: شاید شما هم فیلم های جستجوی گنج و عتیقه های ارزشمند را دیده باشید. فیلم هایی مانند مجموعه «ایندیانا جونز» که در جستجوی گنجهای بزرگ و رویایی هستند. در ایران نیز هستند کسانی که ترجیح داده اند به صورت حرفه ای در جستجوی گنج و دفینههای با ارزش باستانی باشند. اما این راه، یعنی «جستجوی گنج» چه خطراتی دارد؟ با ما همراه باشید:
خطرات جستجوی گنج و ناگفته های یک گنج یاب
فرزانه قبادی با عنوان «حکایت های ناگفته از گنج یابی در گفت و گو با یک گنج یاب/ تاریخ من حراج» در اعتماد می نویسد: «خاک ها را که کنار زدم، دستم خورد به یک شی فلزی که تقریبا سیاه شده بود، گودال تقریبا دومتر می شد، بالای گودال دو نفر از همراهانم بودند، جوان بودم آن روزها، با شوق خاک ها را کنار زدم، یک جام فلزی توی خاک بود، با خوشحالی فریاد زدم و به همراهانم گفتم یک جام پیدا کردم، طناب را بالا کشیدند، برای اینکه راحت تر بالا بروم، جام را دادم دست همراهم، و تقلا کردم که خودم را بالا بکشم، به دهنه گودال که نزدیک شدم، دیدم همراهم یک سنگ بزرگ بالای سر گرفته و می خواهد روی سر من بکوبد، اما شانس با من بود، یک مار از داخل گودال خزید و حواسش را پرت کرد و من در این فاصله توانستم فرار کنم» آنها جویندگان گنج اند، ماجراجویانه می گردند به دنبال رازهای گران قیمتی که سال ها و قرن ها پیش به رسم امانت به دست کوه یا زمین سپرده شده اند. از همان روزگاران که سکه ها و مجسمه ها و قدح ها به بهانه های مختلف در کنار جسدی در گوری یا در حفره ای امن به امانت سپرده می شدند، تا به امروز که آدم ها برای پس گرفتن این امانت پس از قرن ها، به سراغ گنجینه ای می روند که بیش از قبل ارزش یافته است، این جسارت خالی از خطر نبوده و نیست. و از دیرباز بوده اند و هستند ماجراجویانی که قدم به قدم و سایه به سایه خطر می روند تا برسند به ثروتی که در دورانی دیگر توسط فردی دیگر جمع آوری شده اند و با یافتن دوباره شان می شود ره یک شبه را صد ساله رفت.
حدودا ۶۰ ساله است، می گوید سال ها جوینده گنج بوده و جوانی اش را در بیابان ها گذرانده، لابه لای خاطراتش بیشتر از آنکه خوشحالی یافتن گنج و رسیدن به ثروت بادآورده دیده شود، ترس و وحشت و اضطراب دیده می شود. توی حرف هایش رد پای یک «مال» بزرگ و میلیاردی به چشم می خورد که در سال های جوانی، زندگی اش را متحول کرده، همان هم انگیزه سالیانش شده برای اینکه چشمانش خوب با نشانه ها آشنا شود و بتواند محکی باشد برای تشخیص اصالت اشیایی که بعد از سال ها از دل خاک سر بیرون می آورند. تصورم این است که در میان انبوهی از اشیای قدیمی و خاک گرفته قرار است ملاقاتش کنم، اما خانه اش شبیه تمام خانه های دیگر است. یک تلویزیون ال ای دی و تابلوهای نقاشی کپی و مبلمانی ساده، هر چقدر چشم می گردانم هیچ شی تاریخی در خانه پیدا نمی کنم. مرد در پاسخ تعجبم می گوید: «من سال هاست این کار را کنار گذاشته ام، اما هنوز چوپان ها از دور افتاده ترین روستاها شماره من را پیدا می کنند و برایم از گنج هایی که در بیابان پیدا کرده اند می گویند. اما من این کار را کنار گذاشته ام و می خواهم آرام زندگی کنم، من حتی جرات این را ندارم که یکی از اجناسی که خودم از زیر خاک بیرون کشیده ام توی ویترین خانه ام بگذارم، می ترسم بیایند برای دستگیری ام و هرچه دارم ببرند. چند بار در مرز ترکیه دستگیر شده ام و پرونده دارم، اما دیگر نمی خواهم خودم و خانواده ام را اذیت کنم.» از خاطرات توبیخ و دستگیری اش می گوید و بعد هم شروع می کند از پیشینه گنج ها گفتن: «قدیم ها که بانک و صندوق امانات و گاو صندوق نبوده، خزانه هم فقط برای اموال شاهان و درباریان بوده، همین بوده که گاهی ماموران دولتی مالیات هایی که از مردم می گرفتند را در غاری در دل کوه یا دالانی در زیر زمین مخفی می کردند. گاهی هم راهزن ها غنیمت های شان را در این فضاها پنهان می کردند، نقشه گنج که ما به آن می گوییم نسخه، را همین آدم ها تهیه می کردند. تا اگر در سفرهای پرخطرشان آسیب دیدند فرزندان یا دیگرانی باشند که به این اموال دسترسی پیدا کنند. از آنجا که آدم ها در آن سال ها سواد چندانی نداشتند، با نشانه های پیچیده ای که فقط خودشان از آن سر در می آوردند، آدرس جایی که اموال شان را پنهان می کردند نشان می دادند. و سعی هم بر این بود که محلی انتخاب شود که امکان تغییرات طبیعی در محدوده آن کم باشد. به همین خاطر هم گنج ها بیشتر در نزدیکی یک تک درخت یا سنگ بزرگ یا شکاف بین دو کوه قرار دارند. در محل هایی مثل قلعه یا کوه هایی که نشانه های خاصی دارند، یا نشانه های طبیعی که کمتر دچار تغییر می شدند گنج وجود دارد. گاهی از روی بافت خاک منطقه می شود تشخیص داد که گنج در آن نزدیکی وجود دارد یا نه، نزدیک امامزاده ها معمولا گنج هست. در محل تابش خورشید در یک ساعت خاص، یا نزدیک درختان کهنسال و تک درخت های وسط بیابان.»
او از نشانه ها حرف می زند و ما سراغ نقشه گنج را می گیریم، برگه ای از پوست که برای بسیاری می شود دروازه ای برای ورود به دنیای رویاهای شان اما کارشناس کار کشته گنج یابی می گوید: «تمام نسخه هایی (نقشه گنج) که امروز می بینید تقلبی است. به طور کلی از زمان صفویه که شاهان ایران به تاریخ علاقه مند شدند، موضوع گنج یابی رونق گرفت و نقشه های گنج، بازار پیدا کردند. آن زمان ها قانون نانوشته ای وجود داشت که می گفتند بخشی از خمس گنج این است که نقشه را به جای مالی که استخراج کرده اید دفن کنید، که دیگر کسی به دنبال گنجی که نیست دربه در نشود، اما بعضی افراد این کار را نمی کردند، این نسخه هایی که گاهی پیدا می شود، همین نقشه هایی است که قبلا گنج شان استخراج شده. این روزها گنج ها را بیشتر از روی نشانه ها پیدا می کنند، نه از روی نقشه. اگر کسی بگوید از روی یک نسخه گنجی را پیدا می کند، من با قاطعیت به شما می گویم که دروغ می گوید.»
حواشی دنیای نه چندان بزرگ گنج یاب ها خرافات و شایعات جولان می دهند، حرف هایی که با هیچ عقلی جور در نمی آید، اما همواره روایت می شوند، از تله های گنج می گوید و خاطراتی تعریف می کند: «اینکه می گویند بعضی گنج ها تله دارند خرافات نیست، اما اینکه می گویند این تله ها به کسی که سراغ گنج رفته آسیب می زند خرافات است. من در یک موردی تله آب دیده ام، با هوش آن زمان در اطراف گنجی که ما سراغش رفته ایم، موانعی طراحی می کردند که هر کسی به راحتی نتواند به گنج دسترسی پیدا کند. یا اینکه می گویند مار روی گنج می نشیند و گنجی که مار رویش نشسته صاحب دارد، هم خرافات است. دلیل این موضوع این است که در روزهای سرد، در قسمت هایی از زمین که طلا در زیر زمین وجود دارد به دلیل ماهیتی که طلا دارد و گازی که از خود متصاعد می کند، گرم تر از باقی قسمت ها است. مثلا روزهای برفی جایی که برف نمی نشیند، گاهی به دلیل این است که طلا در زیر زمین پنهان شده. طلا زمین را گرم می کند و مار هم به همین دلیل روی آن می نشیند.»
اما گنج یاب ها برای خودشان قوانین خاصی دارند، از قوانین شان می گوید، از نحوه هماهنگی های شان برای دیدن «مال» و خریدن آن: «وقتی چند نفر سراغ گنج بروند، اگر دل شان صاف نباشد یا از اول در فکر کلاه برداری از شریک شان باشند، مال خودش را نشان نمی دهد و به هر دلیلی نمی توانند مال را پیدا کنند. اگر هم پیدا کنند قتل و غارت اتفاق می افتد، یا بحث های خانوادگی پیش می آید. قانون دیگری هم داریم که می گوید برای تقسیم مال اگر یکی از اعضای گروه اطلاعات و شناخت بیشتری از مال یا محل داشته باشد، مثل کسی است که با یک آدم نابینا همسفره می شود، نباید حق خوری کند یا گوشت را بخورد و چربی را بدهد به طرفش، دل شان باید یکی باشد. با تمام اینها گاهی پیش می آید که یک نفر همراهانش را به جای گنج دفن می کند، کشت و کشتار در این کار زیاد است، اما هیچ وقت با این عنوان رسانه ای نمی شود. حتی گاهی با ما تماس می گیرند و می گویند یک مال یک میلیاردی داریم، با پول نقد بیایید برای کارشناسی مال: ما وقتی می رویم، با این تصور که پول نقد زیادی همراه ما است، جا ن مان در خطر است. اگر گنج تقلبی نشان مان دهند، نمی توانیم بگوییم تقلبی است. باید سناریو بچینیم و از محل فرار کنیم در غیر این صورت معلوم نیست چه بلایی سرمان بیاید.»
سراغ ادبیات صنف گنج یاب ها را می گیریم، اما آنقدر استفاده از بعضی تعابیر برای شان عادی شده که نمی داند چطور برای مان از دایره لغات مرسوم بین خودشان بگوید: «به گنج می گوییم «مال» ما از روی ادبیات آدم ها می توانیم بفهمیم چقدر به کار آشنا هستند، کسی که می آید، می گوید گنج پیدا کردم یا جنس زیر خاکی دارم یا مامور است یا تازه کار و کلاهبردار. به اشیایی که مربوط به دوره بعد از اسلام هستند، می گوییم «امامی»، «ریز مال» بیشتر زیورآلات و اشیا کوچک مثل مهره های گبری هستند. «درشت مال» اشیایی مثل مجسمه و ظرف و آتشدان و اشیای بزرگ تر. «ضربه یک» و «ضربه دو» را در مورد سکه ها به کار می بریم، «ضربه یک» به سکه های اصل و «ضربه دو» به سکه های تقلبی که اخیرا ضرب شده اند، می گوییم. ضرب سکه تقلبی کار راحتی است اما تشخیص اصل بودن آن خیلی راحت نیست، بعضی از کسانی که لابراتوار دندانسازی دارند، به راحتی از روی طرح سکه ها قالبگیری می کنند و سکه های تقلبی می سازند، این سکه ها معمولا موج دارند و ظرافت سکه های اصل را ندارند. یا به طور مثال برای اینکه یک شی «پاتین» (جرمی که روی اشیا فلزی می نشیند) ببندد، اشیا را به روش های مختلف لای پارچه و روزنامه در باغچه دفن می کنند، اما با یک شگرد خاص می شود فهمید، پاتین روی مال ساختگی است یا واقعی.»
نام گنج تنها با بیابان و کوهستان گره نخورده، گاهی می شنویم که بولدوزرهایی که خانه ای قدیمی را تخریب می کنند به گنجینه ای ارزشمند می رسند که در زیر زمین خانه مدفون بوده. آقای جست وجوگر گنج در مورد چنین مواردی می گوید: «گاهی می شنویم که هنگام تخریب خانه ای قدیمی مال پیدا کرده اند، این خانه ها بیشتر مربوط به افرادی است که به تاریخ و اشیا قدیمی علاقه داشتند، بیشتر هم در خانه های دوره زندیه به بعد هستند. معمولا اینطور است که صاحبخانه به اشیای قدیمی علاقه داشته و اینها را جمع می کرده، اما به خانواده اش اعلام نمی کرده یا به بچه هایش نمی گفته چنین اشیایی در خانه هست. سال ها این اشیا زیر خاک مانده و امروز تبدیل به گنج شده. یا به طور مثال در جنگ های ایلی و قبیله ای یا گردنه گیری ها یا غنیمت هایی که افراد در جنگ های مختلف به دست می آوردند و حتی جوایزی که می گرفتند، گاهی شب ها که در کاروانسرا و قلعه ای اتراق می کردند دفن می کردند.»
مرد حرف های زیادی دارد، حرف هایی که هر کدام دریچه ای است به دنیایی پر از خطر. خطر جان و مال، خطر تخریب یک تاریخ، خطر پاک کردن هویت یک کشور به قیمت رسیدن به ثروتی باد آورده. قصه های مرد هزارتویی را باز می کند پیش چشم مان: هزارتویی که شاید همیشه یا تصویری تخیلی و فضایی از آن داشتیم یا نگاهی عبوس و خصمانه به کسانی که به هویت و تاریخ مان چشم بد دوخته اند. اما آنها هم دنیایی دارند که قوانین خودش را دارد. جست وجوگر گنج برای مان از زیر و بم دنیای مورد علاقه اش می گوید و تاکید می کند بر ناشناخته ماندن و می گوید: «تصمیم گرفتم آرام زندگی کنم. جوانی ام را در بیابان گذاشتم، هر چند ساده نیست اما دیگر سراغ مال نمی روم.»
منوچهری ویترین خاک گرفته تاریخ
«تا سال ۶۲ خرید و فروش اشیای عتیقه آزاد بود، در همین ویترین ها می توانستید اشیای زیرخاکی چند هزار ساله پیدا کنید، البته امروز هم همون معاملات در مغازه های منوچهری انجام می شه، اما علنی نیست. یک سری جنس ها رو هنوز هم می شه معامله کرد اما محدودیت هایی برای کسبه اعلام شده: مثلا خرید و فروش اشیای دو، سه هزار ساله مجازند، اما معامله اشیا صد ساله مخصوصا اشیای دوره صفوی ممنوع اعلام شده.» این جملات را یکی از فروشندگان که در گوشه مغازه اش کنج امنی برای خودش ساخته و چند گلدان قدیمی هم در قفسه های مغازه بر خیابانش چیده، می گوید. خیابان منوچهری بیشتر از هر کجای تهران رنگ تاریخ دارد. تاریخ خاک گرفته ای که هر گوشه اش راوی قصه ایست. مغازه هایی که در پاساژهای قدیمی اش، گرد زمان روی ویترین شان نشسته، زمانی شاهد معاملات میلیونی اشیای تاریخی بوده اند. اما حالا مدت هاست خبری از صاحبان ماجراجوی این مغازه ها نیست و اشیای تاریخی به شکلی نامنظم پشت شیشه های زنگار گرفته شان پراکنده اند و در رخوتی عمیق تاریخ را رج می زنند. داخل مغازه ها اما زندگی جاری است. از گورهایی که در دل کوه ها و دشت های دور دست گشوده می شوند و پرده از قصه ای تاریخی برمی دارند، اما اجزای موجود در آنها راهی پژوهشگاه میراث فرهنگی نمی شود، بلکه راهی بازاری می شود که هنوز خریداران خود را دارد و با وجود ممنوعیت ها همچنان داغ است.
سراغ «مهره گبری» را از فروشنده می گیرم، مهره هایی که همه فروشندگان مجوز فروشش را دارند. مهره های گبری از جنس شیشه و سفال و سنگ هستند و بیشتر از درون گورهای تاریخی به شکل غیرمجاز استخراج می شوند. در مغازه های منوچهری هیچ کدام از اشیا قیمت ثابتی ندارند. مهره های گبری قیمتی از ۳۰ هزار تومان تا چند میلیون تومان دارند. فروشنده همزمان که مهره ها را از گاوصندوق گوشه مغازه کوچکش بیرون می آورد، می پرسد: «می خواهید این مهره ها را با خودتان ببرید (از کشور خارج کنید؟)» جواب مثبت را که می شنود، کمی با مهره هایی که در یک بشقاب کوچک مسی قرار دارد کلنجار می رود و بعد می گوید: «جنس های خوبمون را به مسافرها نمی فروشیم» و ادامه می دهد: «بیشتر مشتری های ما کلکسیون دارها هستند، ما به میراث کشورمون اهمیت می دیم و دوست نداریم میراث فرهنگی از کشور خارج بشه.»
در طبقه دوم پاساژ منوچهری می شود تکه های مفقود شده از کاشی های خانه های تاریخی تهران و دیگر شهرها را پیدا کرد، هر چند فروشنده اش می گوید: «این کاشی ها رو از خونه هایی که تخریب شدن جمع کردیم، این کاشی هایی که می دزدند رو نمی تونیم آنقدر راحت بفروشیم.» اطلاع چندانی از تاریخچه کاشی ها ندارد، اما با اطمینان می گوید که این کاشی ها جزو کاشی های مسروقه نیست. منوچهری تنها بخشی از بازاری است که یک سویش به کاوش های غیرمجاز وصل است، در تلگرام و اینستاگرام و سایت های متعدد ردپای فلزیاب ها به وضوح پیداست. آنچه که از دل تمام این حرف ها می شود استنباط کرد همان جمله ایست که حمیده چوبک رییس پزوهشکده باستان شناسی در همایش باستان شناسان به آن اشاره کرد: «مهم ترین چالش باستان شناسی ایران، رواج گنج یابی و تبلیغ گنج یاب و نبود قوانین محکم برای برخورد متخلفین در این زمینه است.»
میراث فرهنگی باید در تمام نقاط کشور تشکیلات حفاظتی داشته باشد
تبلیغات دستگاه های گنج یاب و فلزیاب در سال های اخیر به شدت افزایش پیدا کرده است، در صورتی که باید با کسانی که تبلیغ گنج یابی می کنند برخورد قانونی جدی شود. استدلال کسانی که تبلیغ این دستگاه ها را در فضای مجازی انجام می دهند این است که این دستگاه ها برای مباحث مربوط به معادن به کار می رود. اما فکر می کنم این کار اصلا نیازی به تبلیغات ندارد، و کسانی که چنین فعالیت هایی انجام می دهند می دانند که دستگاه فلزیاب را باید از چه مراجعی تهیه کنند و سراغ چه موسساتی بروند، به این دلیل که تقاضا محدود است و نیازی به تبلیغ نیست. بنابراین تبلیغات گسترده دستگاه فلزیاب باید ممنوع اعلام شود و با متخلفین برخورد قانونی شود.
از سویی بهتر است قانونی در این زمینه تصویب شود که کسانی که قصد خرید دستگاه فلزیاب دارند از سازمان میراث فرهنگی استعلام کنند و اعلام کنند که از این دستگاه در چه منطقه ای و در چه مدت زمانی قرار است استفاده کنند و دستورالعمل و شیوه نامه ای در این مورد تدوین شود. مثل مجوزهایی که برای پرواز در یک منطقه صادر می شود و در این مجوزها محدوده خاصی برای پرواز تعیین می شود. در مورد این دستگاه ها هم باید سازمان های خاصی مشخص شوند و خریداران یا استفاده کنندگان از این دستگاه ها بعد از اخذ مجوز از این سازمان ها مجوز فعالیت در محدوده مشخص شده را داشته باشند و تاریخ و محدوده ای که در مجوز مذکور اعلام می شود، به سازمان میراث فرهنگی اعلام شود. بنابراین در درجه اول به طور کلی باید تبلیغات خرید و فروش این دستگاه ها ممنوع باشد، مجوزی هم که برای شرکت هایی که می خواهند برای مصارف غیر از گنج یابی از دستگاه های فلزیاب استفاده کنند صادر می شود، به میراث فرهنگی اعلام شود.
در مورد برخوردهای حقوقی که سازمان میراث فرهنگی در این زمینه انجام داده است، مواردی در خصوص ممنوعیت خرید و فروش دستگاه فلزیاب به دستگاه ها و سازمان های مربوطه اعلام شده است. از جمله مکاتباتی با وزارت ارشاد داشته ایم، همچنین از وزارت صنایع و معادن هم درخواست همکاری در این زمینه داشته ایم. اما برای اجرای این ضوابط نیاز به تصویب یک قانون مصوب و یک ابلاغ محکم داریم. و با استناد به قانون بشود علیه کسانی که جرمی مرتکب می شوند طرح دعوی کرد. افزایش سایت ها و کانال هایی که این دستگاه ها را به صورت گسترده تبلیغ می کنند یا به فروش می رسانند، اتفاق خوبی نیست و باید با آن برخورد شود. چندی پیش یک سایت از لوگو و نام پژوهشکده باستان شناسی سوءاستفاده کرده بود، که ما طرح شکایت کردیم. اما یکی از مراجع قانونی به ما گفتند که ما قانونی برای برخورد با متخلفین در این زمینه در فضای مجازی نداریم. مورد دیگری که در رابطه با مجرمین این حوزه وجود دارد این است که این موضوع مرتبط با امنیت کشور است.
به این دلیل که این اشیا بازار خرید و فروش در ایران ندارند و برای اینکه تبدیل به وجه نقد شوند باید به صورت قاچاق از کشور خارج شوند و این امر صدمات جبران ناپذیری را در دراز مدت برای کشور به دنبال دارد. به طور گسترده در تمام مناطق کشور شاهد حفاری های غیرمجاز هستیم. در جیرفت موضوع حفاری غیرمجاز کنترل شده است، اما ما مناطق بسیار دورافتاده داریم که دسترسی یگان حفاظت میراث به منطقه تقریبا غیرممکن است. یکی از مسائلی که وجود دارد و آسیب بسیاری به میراث فرهنگی وارد می کند، شایعاتی است که بین مردم شکل می گیرد و رسانه های مجازی به آن دامن می زنند. چند روز پیش از یکی از مناطق به ما خبر دادند که مردم محلی به درخت های کهنسال منطقه آسیب جدی وارد کرده اند چون یک عده ای شایع کرده اند که زیر این درختان گنج وجود دارد. حتی ممکن است چیزی هم نصیب این مردم نشود اما این طور به میراث طبیعی آسیب وارد می کنند. بسیاری از مناطق دورافتاده به خصوص مناطق کوهستانی که محل گورستان های تاریخی و باستانی است، محل حفاری های غیرمجاز گسترده است. قانون صراحتا اعلام می کند دهیاری ها و شوراهای روستاها موظفند در امر حفاظت از آثار به میراث فرهنگی کمک کنند.
افراد محلی بهترین افراد برای حفاظت از آثار و اطلاع رسانی در مورد تخریب آثار به میراث فرهنگی هستند. اما حفاران غیرمجاز که سیستم تشکیلاتی دارند یک فرد محلی را به عنوان بلد انتخاب می کنند یا در ابتدا یک فرد محلی به این افراد آدرس می دهد و از آنها می خواهد که برای حفاری بروند. بسیاری از افراد محلی شهامت اینکه تنها بخواهند حفاری انجام دهند را ندارند، به همین دلیل عده ای را با خود همدست می کنند. مشکل جدی دیگری که ما داریم تخریب امامزاده هاست. بین مردم عادی این شایعه وجود دارد که بعضی محل ها اصلا امامزاده نیست، بلکه کسی گنج خود را در این محل پنهان کرده و پوشش امامزاده را برای حفاظت از گنج انتخاب کرده است و همین موضوع باعث تخریب داخل امامزاده ها می شود و منجر به این می شود که بنای تاریخی یک امامزاده که دارای ارزش است، تخریب می شود. نقش مردم محلی، شورایاری ها و دهیاری ها را در حفاظت از میراث فرهنگی بسیار موثر می دانیم. خوشبختانه اخیرا سازمان میراث فرهنگی تفاهمنامه ای با وزارت کشور امضا کرده است که این دو دستگاه برای حفظ آثار همکاری داشته باشند. این یک گام اساسی است اما باید به اجرا دربیاید. از طرفی باید میراث فرهنگی اعضای شوراها و دهیاری ها را در زمینه نقش آنها در حفظ آثار توجیه کند.
میراث فرهنگی نهاد مهمی است به این دلیل که مربوط به همه ایران است. همان طور که وزارت کشور تا سطح دهیاری ها تشکیلات دارد، میراث فرهنگی هم باید این تشکیلات را داشته باشد چراکه تا دورافتاده ترین روستاها آثار تاریخی موجود است. شکل گیری یگان حفاظت میراث فرهنگی بسیار قدم خوبی بود، اما توسعه این یگان متناسب با میزان آثار موجود در سطح کشور نیست. همان طور که برای حفظ امنیت در سراسر کشور پاسگاه و دژبانی موجود است، برای حراست از میراث فرهنگی هم باید در سراسر کشور پایگاه حفاظت از میراث فرهنگی مستقر باشند و امکاناتی در خور چارچوب تعیین شده برای وظایف شان داشته باشند. موضوع انجمن های میراث فرهنگی که چندی پیش مطرح شده بود، و خوشبختانه اخیرا مورد پیگیری قرار گرفته اند، انجمن های میراث فرهنگی منابع مهم حفاظت میراث فرهنگی بود که کمرنگ شده اند و باید تقویت شوند.
مشکل ما شکل اجرای قوانین مربوط به میراث فرهنگی است
این روزها شاهد سوءاستفاده برخی افراد از فضای مجازی هستیم. در برخی موارد قوانین روشنی برای برخورد با متخلفینی که با استفاده از این فضا در حوزه میراث فرهنگی اخلال ایجاد می کنند، وجود ندارد و حتی چندگانگی در سیستم قضایی وجود دارد. فضای مجازی و فعالیت های غیرمجاز متخلفین در این فضا به مشکلات میراث فرهنگی اضافه کرده است. ما برای پرونده ای مثل سوءاستفاده از نام و لوگوی پژوهشکده باستان شناسی توسط یک سایت، با مشکل مواجه می شویم و معمولا ما را به چند شعبه مختلف ارجاع می دهند. بلاتکلیفی قانونی مساله ای است که ما در مورد تخلف ها و جرایم مربوط به حوزه میراث فرهنگی با آن روبه رو هستیم و حتی افرادی که تصمیم گیرنده هستند در بخش های قانونی با این تخلفات آشنا نیستند. پلیس فتا به ما می گوید اگر شما بخواهید در این تخلف وارد ماهیت سایت متخلف شوید به شعب ویژه فرهنگی ارتباط پیدا می کند. در عین اینکه در بسیاری موارد مطالبی که در ارتباط آموزش حفاری های غیرمجاز در کانال ها و سایت ها منتشر می شود، بیشترین آسیب را به حوزه میراث فرهنگی وارد می کند. در شرایطی که وضعیت معیشتی مردم هم چندان مطلوب نیست، ناخواسته مردم و به خصوص قشر جوان به دنبال درآمدزایی می روند و فضای مجازی هم که در دسترس همه مردم است.
از سویی وضعیت نابسامانی را برای جذب دانشجویان باستان شناسی در وزارت علوم داریم. دانشجویانی که وارد رشته باشتان شناسی می شوند و تحصیل می کنند، بعد از اتمام تحصیلات شان بازار کاری برای شان وجود ندارد و نمی توانند در حوزه تخصصی شان جذب بازار کار شوند. این در حالی است که باستان شناسی رشته ای دولتی و حاکمیتی است. فارغ التحصیل این رشته یا باید در حوزه پژوهش وارد شود یا در حوزه آموزش. پژوهشگاه میراث فرهنگی به عنوان متولی پژوهش میراث فرهنگی کشور چقدر ظرفیت دارد که تمام فارغ التحصیلان باستان شناسی را جذب کند؟ چقدر از این افراد صلاحیت علمی کار پژوهشی دارند؟ بدنه علمی کشور تا چه اندازه می خواهد استاد باستان شناسی تربیت کند؟ نتیجه این می شود که تعدادی از این افراد تبدیل به حفاران غیرمجاز آموزش دیده شده و دور هم جمع می شوند و اطلاعات علمی خوبی هم در این زمینه دارند و با استفاده از امکانات موجود در فضای مجازی، به بقیه هم آموزش می دهند. این موضوع واقعا تبدیل به یک مشکل مضاعف در میراث فرهنگی شده است. قانون مجازات اسلامی جرایمی را علیه میراث فرهنگی مشخص کرده است. در مورد جرایم رایانه ای هم به طور خاص، کارگروهی مشخص شده است، اما متاسفانه در این کارگروه هیچ نماینده ای از میراث فرهنگی وجود ندارد، بالطبع هیچ مصداقی از میراث فرهنگی هم در مصوبات این کارگروه وجود نخواهد داشت. به طور مثال آموزش حفاری غیرمجاز باید از مصادیق جرایم رایانه ای محسوب شود. این خلا قانونی وجود دارد و لازم است بازنگری در مصوبات این کارگروه صورت گیرد و عضوی به نمایندگی از سازمان میراث فرهنگی در این کارگروه حضور داشته باشد. نحوه اجرای قانون مهم تر از وجود قانون است. اینکه ما بدانیم سیستم قضایی ما به قدر کافی نسبت به این موضوع حساسیت دارد.
جامعه محلی و بخش های دولتی به قدری حساسیت نسبت به این موضوع داشته باشند که این جرایم را گزارش دهند. به طور قطع اگر این جرایم گزارش شود طبق قانون مجازات اسلامی با مجرمین برخورد خواهد شد، اما مشکلی که وجود دارد شکل اجرای قانون و عدم آگاهی کافی یا کم اطلاع بودن جامعه حقوقی کشور از تخلفات مربوط به میراث فرهنگی است. این موارد را در متولیان این امر در قوه قضاییه، در قوه مجریه و در سیستم علمی و آکادمیک کشور هم می توان مشاهده کرد. قاضی اگر در مورد میراث فرهنگی و راه های حفاظت از آن و برخورد با مجرمین این حوزه به قدر کافی اطلاعات نداشته باشد، ممکن است در مواردی حکمی را علیه میراث فرهنگی صادر کند. حقوقدان ها اگر حوزه تخصصی فعالیت شان میراث فرهنگی نباشد اطلاعی در خصوص نحوه برخورد با مجرمین این حوزه ندارند.
قانون و گنج یابی
چندی پیش رییس پژوهشکده باستان شناسی اعلام کرد: «رواج گنج یابی و تبلیغ گنج یاب در جامعه و در دنیای مجازی یکی از مهم ترین چالش های باستان شناسی است که محوطه های تاریخی را تهدید می کند. باید راهکارهای جدی حقوقی و قانونی برای پاسخگویی به این درخواست های نابجا گرفته شود و جریمه و مجازات های مناسب در این موارد پیش بینی شود.» خلا نظارت بر فعالیت مجرمین حوزه میراث فرهنگی و همچنین نبود قوانین شفاف برای برخورد با این مجرمین بر مشکلات میراث فرهنگی دامن می زند. فصل نهم قانون مجازات اسلامی به موضوع تخریب اموال تاریخی، فرهنگی اختصاص دارد:
ماده ۵۶۲ هرگونه حفاری و کاوش به قصد به دست آوردن اموال تاریخی فرهنگی ممنوع بوده و مرتکب به حبس از شش ماه تا سه سال و ضبط اشیای مکشوفه به نفع سازمان میراث فرهنگی کشور و آلات و ادوات حفاری به نفع دولت محکوم می شود. چنانچه حفاری در اماکن و محوطه های تاریخی که در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است، یا در بقاع متبرکه و اماکن مذهبی صورت گیرد علاوه برضبط اشیای مکشوفه و آلات و ادوات حفاری، مرتکب به حداکثر مجازات مقرر محکوم می شود.
تبصره ۱ هرکس اموال تاریخی فرهنگی موضوع این ماده راحسب تصادف به دست آورد و طبق مقررات سازمان میراث فرهنگی کشور نسبت به تحویل آن اقدام ننماید به ضبط اموال مکشوفه محکوم می گردد.
تبصره ۲ خرید و فروش اموال تاریخی فرهنگی حاصله ازحفاری غیرمجاز ممنوع است و خریدار و فروشنده علاوه برضبط اموال فرهنگی مذکور، به حبس از شش ماه تا سه سال محکوم می شود. هرگاه فروش اموال مذکور تحت هرعنوان از عناوین به طور مستقیم یا غیرمستقیم به اتباع خارجی صورت گیرد، مرتکب به حداکثر مجازات مقرر محکوم می شود.
قوانین برخورد با مجرمین در این زمینه وجود دارد اما در زمینه اجرای این قوانین خلاهایی وجود دارد که همچنان برخورد با مجرمین تبدیل به چالشی برای متولیان میراث فرهنگی شده است. همچنین قوانین شفافی در خصوص فعالیت مجرمین در فضای مجازی نیز وجود ندارد.
احکام شرعی و گنج یابی
بسیاری از کسانی که به طور حرفه ای و جدی در زمینه گنج یابی فعالیت می کنند، برای توجیه فعالیت شان به احکام شرعی موجود استناد می کنند و می گویند: «یک پنجم (خمس) گنجی را که پیدا کرده ایم پرداخت می کنیم و گنج از شیر مادر حلال تر است برای مان» در مورد گنج یابی استفتائات مختلفی از مراجع تقلید شده است و پاسخ مراجع به سوالاتی که در خصوص یافتن گنج مطرح شده است، این است:
آیت الله العظمی سیدعلی خامنه ای (رهبر انقلاب): درباره میزان گنجی که افراد در زمینی که مالک آن هستند پیدا می کنند، مقررات نظام جمهوری اسلامی است، بنابراین اگر مقداری سکه نقره که تاریخ آن به حدود صدسال پیش برمی گردد از زیر خاک ساختمان ملکی شخصی پیدا شود بایستی در این مورد به مقررات جمهوری اسلامی رجوع کنند.
آیت الله ناصر مکارم شیرازی: عنوان اولی در گنج ها آن است که با شرایطی، متعلق به صاحبان زمین و در اراضی مباح متعلق به یابنده آن است ولی هرگاه حکومت به خاطر مصالحی که در عناوین ثانویه می گنجد لازم ببیند که گنج در اختیار بیت المال اسلام قرار گیرد باید مطابق آن عمل شود.
آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی: چنانچه مالک خصوصی نداشته باشد فی نفسه مانعی ندارد.
آیت الله حسین نوری همدانی: طبق موازین شرعی و با شرایطی، گنج از آن پیدا کننده است مگر قانونی بر خلاف این وجود داشته و حاکم اسلامی دستور خاصی داشته باشد.
آیت الله محمدتقی بهجت: با دادن خمس گنج با شرایط آن، گنج برای یابنده حلال است.
اما حکم کلی در این زمینه می گوید: «در گنج شرط است که صاحب آن معلوم نباشد، خواه در سرزمین کفار یا در زمین موات (زمینی که مالکی ندارد) یا در خرابه های کشورهای اسلامی و چه اثر اسلام (نشانه ای از اینکه مثلا سکه ها، اسلامی هستند) بر آن باشد یا نه و در همه این موارد، کسی که آن را پیدا کرده مالک است، (در صورتی که به حد نصاب برسد) باید خمس آن را بدهد.»
اظهارات عجیب ۳ جوینده گنج درباره تجربیاتشان/ از عملیاتی پیچیده برای باطلکردن طلسم تا رویایی که با کوهی از خسارت بر باد رفت!/ گفتگویی با ٣ جوینده گنج درباره رویاها و شکست هایشان را از نظر می گذرانید.
به نوشته باشگاه خبرنگاران جوان، سالها جستوجو، از کوه و بیابان گرفته تا جنگل و دریا، همه به دنبالش هستند، پول و ثروت بیحساب، مثل یک رویا. یعنی اولش رویاست، اما کمکم خوره میشود به جانشان میافتد.
خوره گنج. خورهای که خیلیها را از پا درآورده. اما جذابیتش چشمها را کور میکند. وقتی به خودشان میآیند که کار از کارگذشته است. همه امیدشان یافتن گنج است. سالها تلاش و پیگیری برای یافتن چیزی که همه زندگیشان را زیر و رو کند. اما جالب است که همه افرادی که در این راه قدم میگذارند شنیده و دیدهاند که گنج خیلیها را پولدار کرده، اما هیچ وقت برای خودشان آن اتفاق خوب پیش نیامده است.
از کودکی به دنبال گنج
رضا از وقتی که یادش میآید همیشه دنبال گنج بوده. آن سالها که خیلی کوچک بود و همراه عمو و پسرعموهایش در کوه و بیابان دل زمین را میکندند تا الان که ٣٨ ساله شده. رضا حالا یکی از خبرههای این کار است، خیلیها به او مراجعه میکنند و از او کمک میخواهند تا راه پولدار شدن را به آنها هم نشان دهد. اما در همه این سالها هیچ وقت نتوانسته آن چیزی را که میخواسته، به دست آورد. نه اینکه هیچی نبوده، چیزهای زیادی پیدا کرده، از کوزه و سفال تا سکه، اشرفی، اقلام و وسایل قدیمی. حتی برخی از آنها را هم به قیمت خوبی فروخته و سرمایهای برای خودش از این راه دست و پا کرده. اما رویای اصلیاش هنوز محقق نشده، خودش میگوید ١٥سال است که رد یک گنج رویای شب و روزش شده، به هر دری زده تا نقشه اصلی آن را پیدا کند، اما هنوز موفق نشده.
چندسال است که دنبال گنج هستی؟
از بچگی. از وقتی خودم را شناختم دنبال گنج بودم. وقتی پسر کوچکی بودم با عموهایم به کوه و بیابان میرفتم. آنها عمرشان را در این راه گذاشتند. بعد از مدتی هم خودم به این کار مشغول شدم.
یافتن گنج در خانواده شما موروثی است؟
بله. به جز پدرم و یکی از داییهایم بقیه اهل این کارند. البته نه اینکه فقط این کار را انجام دهند. ولی خوب مردهای فامیل حداقل یکی دوباری دنبال گنج رفتهاند. پدربزرگ و عموهایم از همه حرفهایتر بودند. من هم تحتتأثیر آنها به این کار علاقهمند شدم.
یعنی به جز گنج یابی کار دیگری نداری؟
چرا. من مهندس مکانیکم. درسم هم خوب بود. خیلی هم به رشته مکانیک علاقه دارم. اگر این گنج نبود تحصیلاتم را ادامه میدادم. الان هم حدود ١٠سال است که بازرسی جوش انجام میدهم. ولی داستان گنج فرق میکند.
پس به گنج و گنج یابی علاقه داری؟
خیلی زیاد. خیلی لذتبخش است. هیجان بالایی دارد. استرس پیدا نشدن، نقشه اشتباه و مکانیابی همه اینها برای خودش جذاب است. تازه اینها موضوعات معمولی است. موضوع طلسم و باطل کردن آن هم برای خودش داستانهای مفصلی دارد. شاید باورتان نشود، اما در همه این سالها به قدری با موضوعات عجیب برخورد کردهام که ذهنم آمادگی پذیرش هر اتفاقی را دارد. گنجیابی اطلاعات زیادی به آدم میدهد. تاریخ و جغرافیا را قوی میکند. جهتیابی، آشنایی با خط و زبانهای باستانی، دنیای ماورایی همه اینها در گنجیابی است.
یعنی شما فقط به دلیل این مسائل به دنبال گنج هستی؟
نه اینکه از پول بدم بیاید. اصلا این طور نیست. من هم دوست دارم اشیای قیمتی پیدا کنم و با فروش آنها زندگی بهتری داشته باشم. اما خوب همیشه که شما موفق نمیشوی. واقعیت این است که شانس موفقیت شما کمتر از ١٠درصد است. اما همین ١٠درصد هم زندگی خیلیها را تغییر داده. من به چشم خودم دیدم. البته الان دست هم زیاد شده، تقلب و حیله هم در این کار بیش از قبل وجود دارد.
تا حالا شده خودت گنج پیدا کنی؟
تا منظور شما از گنج چه باشد. من زیرخاکیهای زیادی پیدا کردم. برخی از آنها هم ارزش مالی داشتند. چندسال پیش حدود سال ٨٧ بود که در اطراف ایلام چند سکه قدیمی پیدا کردم. حدود ٨٠ میلیون تومان هم آنها را فروختم. چندسال قبل هم شمایل و ادوات قدیمی جنگ در همان منطقه البته نزدیک مرز عراق پیدا کردم که مربوط به دوران ساسانی بود و پول خوبی هم به دست آوردم. کوزه، سفال، اشیای فلزی و تزیینی و هنوز خیلی از آنها را در خانه دارم. گنج در ایران زیاد است، خیلی هم زیاد است. هزاران سال است که در این سرزمین زندگی جریان داشته، تمدنها و امپراتوریهای بزرگی روی کار آمدند. سلسلههای پادشاهی بزرگ با عظمت، خب معلوم است که در این منطقه گنج وجود دارد. هر چقدر هم تا الان پیدا شده باشد، چند برابر آن هنوز زیر زمین است. شاید باورتان نشود، اما خیلیها از این طریق زندگیشان را میگذرانند.
ولی شما در صحبتهایتان گفتید که شانس موفقیت فقط ١٠درصد است.
قرار نیست که همه گنج پیدا کنند. فروش نقشه، کاربلد، کسی که نقشهها را تفسیر میکند، تشخیص اینکه چه نقشهای اصلی و کدام قلابی است، فروش دستگاههای مختلف، رمال و دعانویس و باطلکننده طلسم همه اینها از این طریق پول درمیآورند.
وقتی به حرف دعانویس توجه نمیکنی
بابک ٢٩ ساله یکی دیگر از افرادی است که سودای پولدارشدن آن هم از نوع یکشبهاش را در سر دارد؛ اما او هم مثل خیلیها دیگر هنوز به خواستهاش نرسیده است. بابک با اینکه دوبار هم به جرم حفاری غیر مجاز از سوی پلیس دستگیر شده و آنطور که خودش میگوید، جریمههای سنگینی هم پرداخت کرده، اما همچنان رویای گنج را دنبال میکند.
چه شد که دنبال گنج رفتی؟
از نوجوانی به این کار علاقه داشتم؛ همیشه دوست داشتم از دل زمین طلا و جواهر پیدا کنم. هر چقدر که سنم بیشتر شد، علاقه من هم به ماجراهای گنج افزایش پیدا کرد؛ تا اینکه بالاخره با چند نفر مثل خودم آشنا شدم و این کار را گروهی ادامه دادیم.
چند نفر عضو این گروه هستند؟
٥ نفر؛ حدود ٧ سال است که با هم هستیم.
در این مدت چیزی ارزشمندی هم پیدا کردهاید؟
چیزهایی پیدا کردیم، اما پول زیادی به ما ندادند؛ یک مجموعهای از اشیای فلزی بود که اطراف فیروزکوه پیدا کردیم. حدود ٦ ماه وقتمان را گرفت. درست که پول زیادی برایمان نداشت، اما خب تجربه خوبی شد. البته اشتباه کارمان را فهمیدیم و من هنوز هم قبول ندارم، ولی خوب خبرههای این کار به ما گفتند که ما اشتباه کردیم.
چه اشتباهی؟
به صحبتهای باطلکننده طلسم زیاد توجه نکردیم. راستش هیچکدام از ما به جز مهدی این صحبتها را باور نداشت؛ اصلا نمیدانستیم که گنج هم طلسم دارد و این طلسمها باید باطل شود، به همین دلیل قسمت زیادی از گنج پیدا نشد. به هر کسی آنها را نشان دادیم به ما گفت: بقیه آنها کجاست؛ در اصطلاح میگویند آنها «بغل» دارند. خب ما هم آنها را پیدا نکردیم، ولی برای دفعه بعد حتما رعایت میکنیم.
دعانویس و رمال چه ربطی به گنج دارد؟
قبول دارم باورکردنش برای عموم سخت است، اما واقعیت دارد؛ برخی از گنجها طلسم دارند و این طلسم باید باطل شود. این باطلکردن هم نیاز به آدمهای خاصی دارد که با ورد و دعاهای خاص آن را باطل میکنند؛ درواقع گنجهای ارزشمند همه سحر خاصی دارند تا دست هر کسی به آنها نرسد به همین دلیل هم باید از افراد خاص کمک گرفت البته خیلیها هستند که از این موضوع سوءاستفاده میکنند. شیاد و کلاهبردار همه جا هست و البته این کار، چون به صورت مخفیانه انجام میشود، بیشتر است.
نقشههای گنج را از کجا پیدا میکنی؟
خیلیها کارشان فروش نقشه است؛ آن هم شرایط خودش را دارد. تشخیص نقشه اصلی و فرعی کار خیلی سختی است؛ درواقع ابتدا باید نقشه را بخری. خب این وسط باز هم آدمهای شیاد هستند که نقشههای قلابی دارند. بعد از خرید نقشه باید بتوانی آن را بخوانی؛ این هم کار بسیار سختی است. بیشتر نقشهها رمزنگاری شده است، تفسیر لازم دارد و اینکه بفهمی منظور نقشه چه بوده و باید از کجا شروع کرد هم برای خودش ماجرای مفصلی دارد.
یعنی شما برای گنجی که پیدا کردی همه این مراحل را انجام دادی؟
نقشه گنج از طریق یکی از دوستانم به دستمان رسید؛ پولی برای آن ندادیم، اما بقیه کارها درست مطابق گفتههایم انجام شد. فقط همانطور که گفتم صحبتهای دعانویس را درست انجام ندادیم و آن هم به خاطر این بود که باور نداشتیم.
قربانی چوپان دروغگو.
اما امیر سرنوشت متفاوتتری داشت. آنها هم به دنبال گنج بودند، ولی از راه میانبر. همان ماجرای «اساماس»های چوپان لرستانی. امیر و دوستش از نخستین مالباختگان آن حادثه بودند.
چطور شد که به آن اساماسها اعتماد کردی؟
سال ٨٧ بود که این اساماس روی خط همسر یکی از دوستانم آمد. درواقع دوستم رامین من را هم قانع کرد که این اساماس را پیگیری کنیم. همین شد تا ٦ میلیون تومان را به باد بدهیم.
چطور؟
پنجشنبه بود که از تهران حرکت کردیم. آن طرف خط به ما گفت که باید به نزدیکی اراک برویم. اما بعد کمکم جلوتر رفتیم و به درود رسیدیم، بعد هم به یک بیابان رفتیم، یک کلبهای وسط بیابان. آن جوان که خودش را چوپان معرفی کرده بود، ما را به آن کلبه کشاند. یک پیرمرد سپید مویی آنجا نشسته بود و یک کیسه بزرگی جلوی ما آورد، پر از سکه، دوتا از آنها را به ما داد تا بعد از مشخصشدن قیمت بقیه را هم از او بخریم. آن پیرمرد از ما ٦ میلیون تومان گرفت.
بعدش چه شد؟
هیچی وقتی به تهران رسیدیم، به منوچهری رفتیم، بعد هم به چند کارشناس دیگر مراجعه کردیم. سکهها آن چیزی که ما فکر میکردیم نبود؛ مقداری طلا داشت که مجموعا یکمیلیون و ٤٠٠ هزار تومان خریدند.
سراغ همان پیرمرد و آن جوان چوپان نرفتید؟
تلفن را که جواب نمیداد. راستش ما ترسیدیم دوباره به آنجا برویم، درنهایت به پلیس شکایت کردیم، تا اینکه بعد از چند وقت متوجه شدیم آن جوان دستگیر شده است.
کی دستگیر شد؟
حدود ٦ ماه بعد از اداره آگاهی تماس گرفتند و ما به آنجا رفتیم. خیلیها آمده بودند، همه هم مثل ما همان بلا سرشان آمده بود. بعد از کلی دوندگی به هیچ نتیجهای نرسیدیم، یعنی هم پولمان رفت و هم وقتمان تلف شد. شاید این اتفاق لازم بود تا من و رامین کمی به خودمان بیاییم. بعد از آن اتفاق واقعا نگاهمان به زندگی تغییر کرد. (منبع: شهروند)
گردآوری و تنظیم: گروه کارآفرینی
منبع: مجله اینترنتی پارسی گو
درج مطالب مجله اینترنتی پارسی گو با ذکر منبع (www.parsigoo.com) بلامانع است.