مجله اینترنتی پارسی گو: درويشي مستجاب الدعوة در بغداد پديد آمد. حجاج يوسف را خبر كردند. بخواندش و گفت: دعاي خيري بر من بكن. گفت: خدايا! جانش بستان. گفت: از بهر خدا اين چه دعاست؟! گفت: اين دعاي خير است تو را و جمله مسلمانان را.
- اي زبردست زيردست آزار
- گرم تا كِي بمانَد اين بازار؟
- به چه كار آيدت جهانداري؟
- مُردنت بِه كه مردم آزاري
حكايت ۷۲۶ از كتاب «هزار و يك حكايت اخلاقي ۲» تأليف محمد حسين محمدي.
به کوشش: فاطمه طحانی.
منبع: مجله اینترنتی پارسی گو
درج مطالب مجله اینترنتی پارسی گو با ذکر منبع (www.parsigoo.com) بلامانع است.