مجله اینترنتی پارسی گو: نماز دو ريالي حکایتی خواندنی از کتاب هزار و یک حکایت اخلاقی، نوشته محمد حسین محمدی است. با ما همراه باشید:
حکایت اخلاقی نماز دو ريالي
مردي به امام جماعتي گفت: امروز در مسجد مشغول نماز خواندن بودم كه ديدم دزدي مي خواهد كفش هايم را ببرد، من نماز را قطع كردم و نگذاشتم دزد كفش هايم را بدزدد، آيا بايد نمازم را دوباره بخوانم؟ امام جماعت پرسيد: كفش هاي تو چقدر ارزش داشت؟ مرد گفت: دو ريال. امام گفت: لازم نيست نمازت را دوباره بخواني، چون نماز تو دو ريال هم نمي ارزد!
حكايت ۳۶۸ از كتاب «هزار و يك حكايت اخلاقي ۲» تأليف محمد حسين محمدي
به کوشش: فاطمه طحانی.
منبع: مجله اینترنتی پارسی گو
درج مطالب مجله اینترنتی پارسی گو با ذکر منبع (www.parsigoo.com) بلامانع است.