مجله اینترنتی پارسی گو: حادثه غدير خم عبارت است از اينكه رسول خدا در سال دهم هجرت با جمعي از مسلمانان مدينه و ساير نقاط جزيره العرب به حج مشرف شدند. در اين سفر پيغمبر اكرم از حج خانه خدا براي بيان مفاهيم اسلامي، چه سياسي، چه نظامي، چه اخلاقي و چه اعتقادي استفاده كامل و شايان توجهي كردند. دو سخنراني از رسول خدا در منا نقل شده است، يكي در روز دهم و يكي در پايان ايام تشريق. در اين سخنراني ها رسول خدا همه مطالب عمده اي كه مسلمانان بايد به آن توجه عميق داشته باشند را بيان كرده اند و عمدتا مسايل سياسي است. انسان به خوبي درك مي كند كساني كه امروز در دنياي اسلام حج را جداي از مسائل سياسي قلمداد مي كنند و تصور مي كنند كه در حج فقط بايد عبادت -به معناي رايج و عادي آن- داشت و هر كار سياسي را خارج از قواره حج به حساب مي آورند، چقدر از تاريخ اسلام و از سيره نبي اكرم دور و بيگانه اند.
مطالبي كه رسول خدا در اين سخنراني ها بيان كردند در نوع كتب شيعه و سني نقل شده است و اجمالي از اين مطالب، اينهاست:
- درباره جهاد حرف مي زنند و جهاد با مشركين و كفار را مطرح مي كنند و اعلام مي كنند كه اين جهاد ادامه خواهد داشت تا وقتي كه كلمه «لا اله الا الله» همه گير بشود.
- درباره وحدت اسلامي مطالبي را بيان فرمودند و تصريح كردند كه مسلمان ها مبادا دچار جنگ داخلي بشوند و بر وحدت مسلمين و انسجام مسلمين اصرار ورزيدند.
- در مورد ارزش هاي جاهليت، با بيان صريحي، تصريح كرده اند كه اين ارزش ها از نظر اسلام ناچيز و صفر محسوب مي شود و ارزش نيست، «ألا و كل مأثره في الجاهليه تحت قدمي هاتين» يعني هر ارزشي و هر شرافتي كه در جاهليت ارزش محسوب مي شد را من در اين لحظه زير پاي خودم قرار دادم؛ ايشان ارزش هاي جاهلي را به كلي نفي كردند.
- درباره اختلافات مالي اي كه بين مسلمان ها از دوران جاهليت باقي مانده بود، مثلأ كسي به كسي قرض داده بود، از او بهره پول خودش را و رباي مال خودش را طلبكار بود نفي كردند، نسخ كردند. «ألا و إن كل ربا من الجاهليه فهو تحت قدمي هاتين» (سيره نبوي ج۲ص۴۱۲) و اولين بهره پول و اولين طلب ربوي كه من بر مي دارم طلب هاي ربوي عمويم عباس است – كه در جاهليت ايشان قرض مي داده و طلبكار بوده- فرمودند اينها را من برداشتم و نسخ كردم.
- ارزش تقوا را به عنوان برترين ارزش اسلامي باز تكرار كردند و تصريح كردند كه هيچ كس بر هيچ كس ديگر جز به بركت تقوا و پرهيزگاري ترجيحي ندارد.
- لزوم نصيحت ائمه المسلمين يعني دخالت در مسائل سياسي و اعلام نظر به زمامداران و پيشوايان را مطرح كردند و آن را به عنوان يك فريضه اعلام كردند، كه همه مسلمين موظفند به زمامداران اسلامي نظرات خيرخواهانه خودشان را بيان كنند.
عمده مسائل سياسي و اجتماعي جهان اسلام را پيغمبراكرم در اين سخنراني ها بيان كردند و در همين سخنراني ها حديث «ثقلين» را هم ذكر كردند، كه حديث ثقلين اين است كه فرمودند: من وقتي از ميان شما رفتم، دو چيز گرانبها در ميان شما مي گذارم «كتاب الله و عترتي» قرآن را و عترتم را. بعد دو انگشت سبابه شان را كنار هم قرار دادند و فرمودند: مثل اين دو نيستند، انگشت سبابه و وسطاي يك دستشان را بلند كردند، گفتند من عترت و كتاب را مثل اين دو نمي دانم كه يكي از ديگري بلندتر باشد؛ بلكه مثل دو انگشت سبابه اند كه هيچ كدام بر آن ديگري ترجيحي ندارد.
اعلان علنی ولایت در روز غدیر خم
و مسأله عترت را مطرح كردند. بعد از اينكه اعمال حج انجام گرفت بلافاصله راه افتادند طرف مدينه. در بين راه در سر يك سه راهي كه بايد قوافل مدينه از قوافل يمن از هم جدا مي شدند در محلي به نام غديرخم، حضرت ايستادند و در حاليكه نقل مي كنند شاهدان و حاضران حادثه كه هوا به قدري داغ بود كه اگر گوشت را روي زمين مي انداختند كباب مي شد، در چنين وضعيتي حضرت مي روند روي بلندي مي ايستند تا مردم تدريجا جمع مي شوند، وقتي مي بينند همه جمع شدند، بعد مسأله ولايت را «من كنت مولاه فهذا علي مولاه» را اعلان مي كنند و دست اميرالمومنين را مي گيرند بلند مي كنند.اين اجمالي از حادثه است.
آن بُعدي كه مورد نظر من است – بُعد بين المللي اسلامي و بين الفرق اسلامي كه مخصوص شيعه نيست – اين است كه اگر فرض كنيم كه پيغمبر در اين اعلان، نمي خواست حكومت بلافصل اميرالمومنين را بيان كند، حداقل اين بود كه مي خواست موالات و پيوند و رابطه عميق مسلمين با اميرالمومنين و را عترت خود را در اين بيان استقرار بخشد و تثبيت كند.
علت اينكه پيغمبر عترت را در كنار قرآن مي گذارد، اين است كه مردم در طول زمان اولا يك نمونه اي كامل از انسان طراز اسلام، از انسان مقبول و مورد پذيرش اسلام را به مردم و به نسل هاي آينده ارائه بدهد. ثانيا با تعيين عترت در كنار قرآن و با اعلام لزوم پيوند ميان مسلمين و عترت، در حقيقت رسول خدا تكليف تحريف ها در قرآن و انحراف از مفاهيم اصلي قرآن را هم روشن كرد. آنجايي كه دستگاه هاي زر و زور براي مصالح خودشان مفاهيم اسلامي را منحرف مي كنند، قرآن را بد معنا مي كنند، مسلمان ها را گمراه مي كنند، از فهم آيين اسلامي مردم را محروم مي كنند، آن مرجع و محوري كه بايد مردم را آگاه كند كه حقيقت چيست و مفهوم و معرفت درست كدام است و مردم را از گمراهي نجات دهد و مردم هم بايد به حرف او گوش دهند عترت است.
و اين همان چيزي است كه امروز براي دنياي اسلام يك ضرورت و يك امر لازم است. امروز همه مسلمانان احتياج دارند كه از معارف اسلامي كه از طريق اهل بيت پيغمبر مي رسد استفاده كنند، فرق نمي كند معتقد باشند به امامت بلافصل اميرالمومنين و امامت اولاد او يا معتقد نباشند. لذا مساله غدير از بُعد ايجاد پيوند ميان علي بن ابي طالب و عترت پيغمبر با آحاد مسلمانان، مال همه مسلمانان است.
مساله غدير نشانه اي از جامعيت اسلام است. اگر نبي مكرم كه در طول ده سال، يك جامعه بدوي آلوده به تعصبات و خرافات را با آن مجاهدت هاي عظيمي كه آن بزرگوار انجام داد و به كمك اصحاب با وفايش به يك جامعه مترقي اسلامي تبديل كرد، براي بعد از ده سال فكري نكرده بود و نقشه اي در اختيار امت نگذاشته بود، اين كار ناتمام بود. رسوبات جاهلي به قدري عميق بود كه براي زدودن آنها سال هاي بسيار طولاني نياز بود. ظواهر خوب بود؛ ايمان مردم خوب بود؛ البته همه در يك سطح نبودند، بعضي در زمان وفات پيامبر يك سال بود يا دو سال بود ايمان آورده بودند؛ آن هم هيمنه قدرت نظامي پيغمبر همراه با جاذبه هاي اسلام، اينها را به اسلام كشانده بود. همه كه جزو مسلمانان عميق دوران اول نبودند. براي پاك كردن رسوبات جاهلي از اعماق اين جامعه و مستقيم نگه داشتن خط هدايت اسلامي بعد از ده سال زمان پيغمبر، يك تدبيري لازم بود. اگر اين تدبير انجام نمي شد، كار ناتمام بود. اينكه در آيه مباركه سوره مائده مي فرمايد: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي» (سوره مائده آيه ۳) تصريح به همين معناست كه اين نعمت، نعمت اسلام ، نعمت هدايت، نعمت نشان دادن صراط مستقيم به جامعه بشريت، وقتي تمام و كامل مي شد كه نقشه راه، براي بعد از پيغمبر هم معين باشد. اين يك امر طبيعي است. پيامبر اين كار را در غدير انجام دادند. اميرالمومنين را كه از لحاظ شخصيت ايماني، نظامي و انقلابي، اخلاقي و رفتاري يك فرد ممتاز و منحصر به فرد بود، منصوب كردند و مردم را به تبعيت از او موظف كردند.
اين هم فكر پيغمبر نبود، اين هدايت الهي بود، دستور الهي بود، نصب الهي بود؛ مثل بقيه سخنان پيامبر و هدايت هاي نبي مكرم كه همه الهام الهي بود. اين دستور صريح پروردگار به پيغمبر اكرم بود، پيغمبر اكرم هم اين دستور را عمل كردند. مساله غدير اين است؛ يعني نشان دهنده جامعيت اسلام و نگاه به آينده و آن چيزي كه در هدايت و زعامت امت اسلامي شرط است. آن چيست؟ همان چيزهايي كه شخصيت اميرالمومنين، مظهر آنهاست، يعني تقوا،تدين، پايبندي مطلق به دين، ملاحظه غير خدا و غير راه حق را نكردن، بي پروا در راه خدا حركت كردن، برخورداري از علم، برخورداري از عقل و تدبير، برخورداري از قدرت عزم و اراده. اين يك عمل واقعي و در عين حال نمادين است. اميرالمومنين را با همين خصوصيات نصب كردند، يعني نماد زعامت و رهبري اسلامي در طول زمان همين است، همان چيزي كه در انتخاب الهي اميرالمومنين تحقق پيدا كرد. غدير يك چنين حقيقتي است.
غدیر خم در کلام رهبر انقلاب/ بخشي از كتاب زيباي «انسان ۲۵۰ ساله» برگرفته از بيانات مقام معظم رهبري حفظهم الله.
به كوشش: فاطمه طحانی.
منبع: مجله اینترنتی پارسی گو
درج مطالب مجله اینترنتی پارسی گو با ذکر منبع (www.parsigoo.com) بلامانع است.